Menu Close Menu
یادداشت

در ستایش عملگرایی

در ستایش عملگرایی

از آنجا که هیچ چیز در این مُلک آن چنان نبوده و آنچنان هم قرار نبود بماند، روزگاری چند سپری شد تا باز سکان هدایت کشتی ها به دست ناخدایانی بیافتد که در این کار خبره اند و با چشمان بسته هم توانایی رساندن این کشتی در دریای پرتلاطم به سر منزل مقصود را دارند و این چنین بود که دست پیر تاریخ، درس همیشگی خویش بر جوانان عرضه کرد و اثبات نمود که:" دو صد گفته چون نیم کردار نیست !"

سی روز آنلاین/ حمید رستمی:
حالا دیگر ربع قرن سپری می‌شود از روزهایی که "فن‌سالاری" و "تکنوکراسی" وارد ادبیات سیاسی ایرانیان شد و دهه‌یی طول کشید تا بار معنایی آن از منتهی الیه منفی بودن یواش یواش به سمت بخش مثبت میل کند و به جایی برسد که کسی در مثبت بودن اعمال یک تکنوکرات- دست کم در بعد اداری و اجرایی- شک و دودلی به خود راه ندهد. این مفهوم منفی نتیجه چندین سال پمپاژ ذهنیتی بیمارگونه از سوی یک روزنامه عصر بود که جامعه را در می نوردید و هر آنچه که نام و نشان فرنگی داشت ابتدا به ساکن، محکوم به فنا نموده و حکم ناسالمی را صادر می نمود.
 اما از آنجا که هیچ چیز در این مُلک آن چنان نبوده و آنچنان هم قرار نبود بماند، روزگاری چند سپری شد تا باز سکان هدایت کشتی ها به دست ناخدایانی بیافتد که در این کار خبره اند و با چشمان بسته هم توانایی رساندن این کشتی در دریای پرتلاطم به سر منزل مقصود را دارند و این چنین بود که دست پیر تاریخ، درس همیشگی خویش بر جوانان عرضه کرد و اثبات نمود که:" دو صد گفته چون نیم کردار نیست !"
 همانگونه که ایران تازه رسته از بندِ هشت سال جنگ و خرابی‌های به جا مانده و زیر ساخت های آسیب دیده و از بین رفته، تشنه خدمت‌رسانی بود - و تکنوکراتهای دولت هاشمی آستین همت را برای خدمت بی منت بالا زدند- امروز این استان و شهرها و دهات ریز و درشت درشت اش در تب و تابِ جستجوی دستانِ معجزه گرِ خدمت‌رسانیِ کاربلد بی تابی می کنند. آنها مدتهاست مطالبات اصلی شان را سیاهه کرده اند و هر صبح و عصر یکی دو باری مرور می‌کنند. مطالباتی در ظاهر نه چندان بزرگ و در باطن حیاتی چون شریان زندگی. خواسته‌هایی که برآورده کردنشان آنچنان که باید سخت و دشوار نیست. نه دم عیسایی می‌خواهد و نه عصای موسایی ! بدیهیاتی که شاید سایر وجوه زندگی شان را هم به سادگی بالا و پایین کنند . به عنوان مثال لزوم گسترش راه های ارتباطی از جمله ریلی ، هوایی و زمینی برای منطقه یی که قطب کشاورزی ایران است از نان شب هم واجب تر می نماید. اینکه این همه محصول کشاورزی تولید شده با کیفیت ، بتوانند به آسانی در دسترس هم‌میهنان قرار گرفته و قبل از خشک شدن عرق جبین آن کشاورز محروم به دست مصرف‌کننده برسد اصلا خواسته زیادی نیست. این که به آسانی امکان اتصال به اروپا وجود دارد و با اندک انرژی می توان این رویای دیرین را به واقعیت تبدیل کرد عمل چندان شاقّی محسوب نمی‌شود.توسعه صنایع تبدیلی و تمرکز بر روی صنعت مهم گردشگری با پتانسیل‌های موجود در اردبیل، سرعین، مشکین شهر، خلخال و مغان ضریب امکان پذیری بسیار بالایی دارد. اینکه یک استان به سادگی هرچه تمام تر در عرض کمتر از یک ساعت به دریا و جنگل و کوه و دشت و دمن دسترسی داشته باشد اصلاً امتیاز کوچکی نیست. اینکه یک استان تمام این امکانات سخت افزاری را داشته باشد و همچنان پسوند محروم را با خود یدک بکشد چیزی جز کفران نعمت نمی تواند نام داشته باشد. این منطقه تشنه است . تشنه توسعه. تشنه پیشرفت. تشنه قرار گرفتن قطار ش بر روی ریل توسعه همه جانبه و فرصتی است که یک شخص ، یک استاندار، یک رئیس دولت محلی برای همیشه نام خود را در تاریخ استان جاودانه کند .
تاریخ همیشه با اولین ها مهربان بوده و آن کسی که اولین پله های ترقی و اولین ریل های موفقیت را پايه گذاری کند در دل ملت جا گرفته و برای همیشه جاودان خواهد ماند و ملتی را برای یک عمر و  حتی شاید بعد از آن منت دار خویش می نماید. حال این گوی و این میدان . برای عمل گرایان و معتقدان به فن سالاری بن بست وجود ندارد‌. آنها از هر بن بستی راه جدیدی برای خود دنبال می‌کنند و این موقعیتی است که به سادگی به کف نمی آید و نباید هم به سهولت از دست برود.
 جناب استاندارِ عملگرا!
 دوست داریم چهار سال بعد در دادن القاب گشاده دستی کرده و در این راه از همدیگر سبقت بگیریم. شما می توانید این امکان را برای ما فراهم آورید! بسم ا...

/در بازنشر این نوشتار از سی روز آنلاین امانتدار منبع انتشارباشیم/ 

 

اشتراک گذاری
ثبت دیدگـاه
Captcha
دیدگاه های کاربران