Menu Close Menu
صدای تکرار نشدنی سليم در گفتگو با فرزند ارشدش ودود موذن

شش دانگ ماراتن می‌خواند

شش دانگ  ماراتن می‌خواند

ودود، فرزند ارشد سلیم موذن‌زاده است. در نقاشی، آواز و مجسمه‌سازی هنرمندی پرآوازه است؛ اما چون دیگر موذن‌زاده‌ها و نواده‌های «شیخ‌فرج» با مداحی هم در ارتباط است و می‌کوشد تا نوحه‌های پدر را با تنظیمی نو و متفاوت در قالب آثار موسیقایی عرضه کند. در اربعین سلیم در مسجد اعظم اردبیل«خداحافظ ای آنام باجی» پدرش را در قالبی متفاوت اجرا کرد، تا نوه پسری شیخ عبدالکریم میراث‌داری شایسته برای میراث شیخ بزرگ قبیله موذن‌ها لقب گیرد. شاید نگاه ودود از لحاظ فرم و محتوا به مداحی، که متفاوت از دیگر موذن‌زاده‌هاست؛ سبک و سیاق جدیدی را در ارائه هنری نوحه‌های قدیمی اردبیل را شکل دهد. ودود صدای سلیم را ممتاز و شش‌دانگ عنوان می‌کند که ماراتن می‌خواند وخستگی‌ناپذیر است.  رابطه ودود با سلیم رابطه پدر و فرزندی صرف نبود. احترام خاصی بین پدر و پسر برقرار بود و ودود در 58 سالگی همچنان اصرار خاصی دارد تا پدر را با لفظ«آقا» خطاب کند یعنی همان عنوانی که از کودکی چون دو برادر دیگرش سعید و عزیز با قید احترام برای پدر به کار برده‌اند. می‌گوید درگذشت سلیم چیزی شبیه یک رویا و خواب برایش هست و هنوز باور ندارد که «آقا» فوت کرده است. می‌گوید که مردم در تشیییع پیکر سلیم سنگ تمام گذاشتند و این بدرقه بیادماندنی، شاید تا قرن‌ها بعد هم در اردبیل تکرار نشود. گفته عسگر شاهی در مراسم لیله الدفن سلیم را یادآور می‌شود «سلیم بر دلها حکومت می‌کرد» و مردم اردبیل در تاریخ اردبیل تاریخ نوشتند.   از آنجایی که سلیم موذن‌زاده در منطقه آذربایجان با نام کوچکش از سوی مردم خطاب می‌شد، برای حفظ اصالت آن در این گفتگو نیز از «سلیم» استفاده شده است.

 

سی روز آنلاین/ مهدی جهانیده، توحید دلاورقوام: 

ودود مــوذن، «سلیـم مــوذن‌زاده» را چگـونـه می‌بینـد و چگـونه تعریف می‌کند؟  

«آقا» صرفا متعلـق به خــانواده مــا، اردبیل و ایران نبود. او متعلق به جهان اسلام و تشیع بود. اما اگر از منظر شخصی به آن نگاه کنیم، پدری مهربان با دلی پاک و سلیم از هر منظر و جهات بود. اخلاقی ساده و صمیمی داشت، ساده‌زیستی را می‌پسندید و از حاشیه‌ها و تنش‌ها، پرهیز داشت. انسانی خیرخواه بود و علی‌رغم همه موقعیت‌هایی که در طول زندگی‌اش داشت، ساده‌زیستی محور زندگی «آقا» بود. شک و شبهه‌ای در این میان نیست و این صرفا گفته من هم نیست. چندین مورد موضوع مکه و حج برای او پیش آمد و شرایطش فراهم شد و همه مخارج و هزینه‌ها نیز در قالب هدیه هم پرداخت شد، اما «آقا» آنرا هم وقف و صرف کمک به افراد بی‌بضاعت کرد. عشق و علاقه خاصی نسبت به خیرخواهی و دستگیری از ضعفا داشت.

 

چگونه به این مالکیت ذهنی رسیده بود؟
این مبتنی بر فلسفه ذهنی «آقا» بود در کنار آن نباید فراموش کرد که او فرزند شیخ عبدالکریم هم بود و تربیت خانوادگی در این میان قطعا تاثیرات خاص خودش را داشت و آنرا نمی شود کتمان کرد. از طرفی در طول حیاتش همیشه با اشخاصی فرهیخته نشست و برخاست داشت و قطعا همه این موارد با هم در عرصه شکل‌گیری و تیپ شخصیت «آقا» نقشی عمده‌ای داشتند.

 

همین شخصیت سلیم، بسیار ساده است. از طرفی پیچیدگی آثار او ذهنیت اینکه با یک انسان متکبر مواجه باشیم را شکل می‌دهد در حالی که لایه‌های درونی زندگی سلیم موذن‌زاده تصویری از یک انسان رئوف و رقیق‌القلب را دارد. این موضوع به نوعی تضاد و چیزی شبیه پارادوکس را ایجاد نمی‌کند؟
 تضاد نمی‌شود گفت. در تاریخ اشخاصی اینگونه را زیاد داشته‌ایم. شخصیت‌های علمی و ادبی و سیاسی زیادی اینگونه بوده‌اند که دنیای داخلی و خارجی آنها کاملا بر عکس هم بوده است. «آقا» هم شخصی مشابه آنها بوده است. شما در ظاهر با آن اجراها و کارهایی مواجه هستید که پیچیدگی‌های خاص خودش را دارد، اما در اصل با سلیمی مواجه هستیم که به لحاظ سادگی رفتار، صداقت کردار منشی چون کودکی ده ساله را دارد. اینگونه موارد را در طول تاریخ کم نداشته‌ایم.

 

همین شخـص با همیـن ویــژگی‌های اخلاقی پایه‌گذار مکتب و سبک خاصی در مداحی ایران است. صدا و تسلط به موسیقی باعث شده تا آثاری ماندگار را خلق کند. این تبحر در سلیم چگونه ایجاد شده بود؟
«آقا» در کارش فوق‌العاده عاشـق بود و تجربه نشان داده آنهایـی کـه عاشق کارشـان هستند، انسان‌هایی موفق در کارشان هم شده‌اند. «آقا» مدام در حال تکاپو برای یادگیری و نوآوری بود. از فراگیری فنون آواز از شیــخ عبدالکریم که بگذریم، او در مکتب میرزا عزیز هم تلمذ کرده است. اما مهم‌ترین آموزه‌هایش دربــاره ردیف‌های آوازی را از استـــاد بهادری در تبــریز فرا گرفته است. بهادری شخصی مومن، شاعر و هنرمند بود و به دستگاه‌ها و ردیف‌های موسیقی ایرانی تسلط بالایی داشت. «آقا» سال‌ها به تبــریــز مــی‌رفت و یک رابطه مستقیم استاد و شاگردی بین این دو حاکم شد. «آقا» به واسطه اینکه صدایی پرقدرت در آوازخوانی داشت و در خود این انتظار را ایجاد کرده بود که از همه موسیقی‌ها در اجراهایش بهره گیرد. موسیقی عرب، فارسی، ترکی استامبولی و ترکی آذربایجانی را تسلط داشت و از آنها به بهترین شکل در اجراهایش استفاده می‌کرد و همین باعث شده بود تا سبک او خاص باشد. 

یعنی شخصی کـه به صـورت مستقیم در آمــوزش فـن موسیقی بـه سلیم نقش داشت، بهادری بوده است؟
 من بعد از مکتب میـــرزا عزیز و بهادری شخـص دیگــری را ســــراغ ندارم، «آقا» موسیقی ترکی و فارسی را از آنها فرا گرفته بود. در مورد موسیقی عرب هم اگر دقت کنید بیشتر سبک و سیاق رنگ و بویی مصری دارد که نقش «ام‌کلثوم» را در این مورد برجسته‌تر می‌کند.
این را به قطع می‌گویم، اتفاقاتی که درآثار «آقا» در مداحی رخ داده، تا قبل از وی رخ نداده؛ بخصوص در بحث مرصع‌خوانی؛ اولین بار این اتفاقات در آثار سلیم موذن‌زاده رخ داده است.
 
علیرغم روابط دوستانه و کـاری مـوذن‌زاده با تاج اصفهانی، اقبال آذر و دیگر اساتید تـراز اول موسیقی و مداحـی، اما هیـچ نشانی از فخـر و تفاخر در او را نمی‌توان سـراغ داشت و حتـی تا آخرین روزهای زندگی‌اش همچنـان مشغـول آمـوختن است.
این ویژگی در خون او بود. مدام به دنبال شعری تازه و مطلبی نو بود. هر روز ملودی جدیدی را می‌جست و  این شاید یکی از دلایلی باشد که او را جهانی کرد. چون یک هنرمند اگر احساس کند به جایی رسیده که خود را از آموختن بی‌نیاز ببیند؛ ساعت مرگ او فرارسیده است؛ اما سلیم از این امر بَری و تا آخرین روزهای عمرش همچنان در پی یادگیری بود.

 

در کنار اهتمام و علاقه سلیم برای یادگیری چیزهایی نو که به آن اشاره شد، صدا ویژگی خاص خانواده موذن‌هاست؛ صدای شش‌دانگی که افت نمی‌کند و همیشه در اوج است. علاوه بر ایــن آیا یکسری ویژگی‌های فنی در سلیم موجود بود که را به لحاظ هنری شخصیتی ممتاز کرده بود. 
اول باید در ذهن خودمان تفکیک کنیم که چرا صدای سلیم در خانواده موذن‌زاده‌ با وجود آنهمه صدای فاخر، صــدای سلیم متمایز است؟ بلحاظ ساختــار فیزیکی و تارهای صوتی حنجره، صدای تنور نت‌های زیر را ایجاد می‌کند و نمی‌تواند صداهایی بم را ایفا کند. در ایران می‌گویند یک حنجــره چپ کــوک یا راست کوک است. چپ کــوک بـرای آوازهای زیر و راست کوک برای آوازهایی بم و بم‌خوان‌ها و میان‌خوان‌ها کاربرد دارد. یا در تقسیمات دیگر آوازی، باس باریتون، باریتون و تنور را هم داریم. صدای «آقا» یک صدای تنور بود. 
 در صدای سلیم مـوذن‌زاده خـدا معجزه‌ای را آفریــده بــود و مخاطب حس می‌کرد که صدایــی بم‌تــر از آن نمی‌تـواند وجود داشته باشد و همــان صدای بم نت‌های زیـر را چنان می‌خواند که گویی دیگر از آن زیرتر نتی وجود ندارد. این ویژگی‌ای است که در هر حنجره‌ای وجود ندارد.  معمولاساختار فیزیکی حنجره این است که شما یا بم‌خوان باشید یا ز‌یرخوان؛ یا چیزی در میان آنها. اما صدای سلیم موذن‌زاده همه این موارد را داشت.
صداهای زیــادی وجـود دارد. جـنس صـدای «آقا» بلحاظ رنگ و کالیته از نوع مرغوبش بود و به اصطلاح عامیانه صدایی «یاغلی» یا همان صدای گرم بود. اما این گرم بودن مشخصه آن صدا را تکمیل نمی‌کند و همان «یاغلی‌سس» به قول خودمان عنوان کامل‌تری هست. صدا آنقدر گیرا و دلنشین بود که  مخاطب را با خود به اوج می‌برد.
ویژگی دیگر حجم صدا و گستردگی آن بود. صدای «آقا» به نوعی بود که هر نتی را می‌توانست ادا کند و در کنار آن صدای او هیچ وقت فالش نشود. اینکه آوازخوانی دو ساعت یک نفس بخواند و در این مدت صدا لغزش و فرار از نت را نداشته باشد، اعجاب‌انگیز است. این را موسیقی‌دان‌هایی که «آقا» را دیده‌اند و صدایش را شنیده‌اند، می‌گویند. «آقا» به واسطه دانش‌اش از موسیقی و بهره‌هایی که از شیخ عبدالکریم و بعدترها از بهـادری و دیگـــر عظمـای ردیف‌شناس موسیقی ایران برده بود، دایره‌المعارفی در باب موسیقی محسوب می‌شد و در نظر داریم در قالب بنیاد موذن‌زاده کارهای او از دیدگاه موسیقایی آنالیز و بحث کنیم. 
 سبک اجرایی «آقا» به گونه‌ای بود که با زبان و الحان عربی شروع می‌شد. سپس ردیف‌های فارسی را می‌خواند و همیشه سعی بر ایـن بـود تـا یک دستـگاه را کامل رخ داده است.

 سپس وارد شعر ترکی می‌شد؛ اینجا بود که سلیم موذن‌زاده در فن آواز میدان‌داری می‌کرد. یعنی توان اینکه گریزی بر همه دستگاه‌ها را داشته باشد، را داشت. 

 

تبـحر سلیـم در انتخـاب ملـودی‌هـا هــم شگفت‌انگیز است. مثــلا «قـان دولان گوزلـره باخ، ذکــر دیین لب‌لره بــاخ» چنـان ملـودی زیبایی دارد که گویی یک آهنگسـار با ظرافت هر چه تمام روی آن کار کرده است. 
تبحر او در انتخاب ملودی‌های نوحه‌هایش چنان است که گویی سمفــونی برای آنها نوشته است و آنقدر تلفیق کلام با موسیقی فوق‌العاده است که کلام دچار نقصان فدای موسیقــی نشود. مدولاسیــون‌هــای «آقا» خـاص بــود. در مرکب‌خوانی چیره دست بود و مهارت خاص او در گذر از گوشه‌ها به گوشه‌های دیگر مهارت کنترل و تنظیم حنجره او کم‌نظیر است. «آقا» در این کار اعجاز داشت و تخصص‌اش را هم داشت. مدولاسیون ایرانی را انجام می‌داد و از طریق آن مدولاسیون به موسیقی عرب می‌رفت و اینجا بود که سلیم اعجاز می‌کرد. البته این کار اغلب فی‌البداهه بود و او تمـرین یا تصمیم آن را پیش‌تر نگرفته بود و این هم به آسانی به دست نیامده بود، حاصل یک عمر تجربه و ویژگی‌های خاصه صدایش بود. «آقا» صدایی خستگی‌ناپذیر داشت و ماراتن می‌خواند. حنجره‌اش خسته نمی‌شد و خستگی نمی‌شناخت و تمام متخصصین این را می‌دانند که سلیم موذن‌زاده استادی متبحر در جواب‌های آوازی بود. این موارد جا دارد که مورد به مورد به لحاظ فنی و صوتی آنالیز و تحلیل شود تا ملموس‌تر باشد. 

 

سلیم به شعـر فوق‌العاده حسـاس بود و این وسواس در انتخاب شعـر گاه تا ساعتی مانده به اجرا هم طول می‌کشید.
البته این هم به مدد آثار برجسته شعرای آن دوران مانند مرحوم تاج‌الشعرای یحیوی بود. گـویی حفـاظت از اصـل و محتوای عاشورا را مد نظر داشت و انتخاب اشعار هم در  همین مسیر بود. هیچ وقت برای تحریک احساسات مخاطب شان اهل بیت را نشکست. «آقا» تلاش می‌کرد حماسه و نهضت عاشورا را پاس بدارد و پیامی را در بطن خود داشته باشد.
«آقا» روی این مسائل بسیار حساس بود. اکثریت برنامه‌هایش را اگر نگاه کنید، می‌بینید اشعار هدفمند هستند. در انتخاب شعر وسواس و حساسیت بالایی داشت و آنرا به گونه‌ای ادا می‌کرد که حتی به اصطلاح یک واو آن هم جا نماند و پیام شعر انتقال یابد.

مرور ایـن مطالب نشان می‌دهـد کـه سلیم موذن‌زاده به لحاظ داشته‌های درونی نیز در اعتلا و اوج قرار داشته است و تمامی آن توانمندی‌هایش را در خدمت محتوا گذاشته بود. شناخت او از امام حسین (ع) چگونه بود؟ 
او به این عظمت یقین کرده و ایمان آورده بود. خاطره‌ای را را در مجلس ختم «آقا» در تهران تعریف کردم. بازگویی آن خالی از لطف نیست. سی و چند سال پیش قرار بود که «آقا» در قالب دسته عزاداری یکی از محلات، در مسیر سنتی عزاداری اردبیل در بازار نوحه‌خوانی کند. اجرای نوحه در بازار اردبیل، عیار توانایی یک مداح را می‌‌سنجد. آنروز نزدیک ظهر وقتی وارد حیاط شدم صدای های های گریه‌های «آقا» من را آشفته حال به سوی اتاقش کشاند. «آقا» در همان اتاق معروفش نشسته بود و دورتا دورش مثل همیشه اشعار در بصورت کتب و کاغذ پراکنده بود. مرحوم منزوی شعر جدیدی را گفته بود. «الهی گتدی اصغریم، شفق قارالدی گلمدی» را به «آقا» داده بود و این شعر حال او را منقلب کرده بود.  
این را از این باب می‌گویم که این انسان به باور قلبی در این خصوص رسیده بود. چون از دل بود پس بر دل هم می‌نشست. من در پی ایجاد و کسب قداست برای «آقا» نیستم؛ اما واقعیت این است که او به جایگاهی خاص وصل بود و این در تمام کارهایش تاثیرگذار بود.

سلیم در کنار قدرت بالای موسیقایی‌اش، توانایی بالایی در اعراب و ادای صحیح کلمات داشت. حتی آیت‌الله عاملی در مراسم شام غریبانش هم به این نکته اشاره کرد. چگونه سلیم به این توانایی رسیده بود؟
«آقا» با شعرای صاحب‌نام و باسواد رفت و آمد داشت. بارها دیده بودم که با شعرای مختلف مثل آقای حسان ساعت‌ها گفتگوی تلفنی داشت؛ از پرسیدن هم ابایی نداشت. عاشق کارش بود و حساسیت بالایی در ارائه کیفیت آثارش داشت و اصلا نمی‌خواست کسر و نقصی در کارش داشته باشد.
هیچ وقت کم‌فروشی در کارش نکرد و کیفیت کار را فدای کمیت مستمع نکرده بود. اگر چنین می‌کرد شاید الان در قید حیات بود. پزشکان به «آقا» تاکید کرده بود که امسال نخواند. من حتی قبل از محرم امسال به همراه همسرم چندین بار بنا به همین سفارش پزشکان خواستیم که امسال را استراحت کند؛ اما قبول نکرد و اجراهایش را با همان صلابت همیشگی ادامه داد. به لحاظ فیزیکی، بدن در هشتاد سالگی افت می‌کند؛ هر چند که صدا در اوج بود و همان صدای سلیم بود. فشار فوق‌العاده زیادی را تحمل کرده بود.

 

سلیم به صدای خودش فخر هم می‌کرد؟
اینکه «آقا» در جایـی از صـدای خودش تعریف کند دیده نشده است. من به ندرت دیدم که حتی به صدای خودش هم گوش دهد. همیشه دیگران از او تعریف کرده‌اند، شاید اغراق‌هایی هم در موردش شده باشد. اقبال آذر صدایش را یک اعجاز در موسیقی عنوان کرده است. آقاخان عبدالله‌اف و حسن کسائی بر گلویش بوسه زده‌اند. یا در مجلس ختم استاد تاج اصفهانی اعاظمه موسیقی و آواز ایران را به تحسین واداشته است. اما  خودش هیچ ادعایی در این موارد نداشت. 
در حالی که ورودش به یک مجلس معمولا رعب بــر دل دیگــران مداحان می‌آفرید؛ ولی صدایی بود که ضعیف‌کشی نکـرد. پهلوان بی‌بدیل نوحه‌خوانــی همیشه در موضع قدرت و در اوج بود و نیازی به این نداشت که ضعیف‌کشی کند. تا چند روز قبل از رحلتش هم اجرای برنامه داشت و در اوج هم اجرا کرد. این لطف خدا و نعمت بزرگی بود که در هشتاد و یک سالگی چون سی سالگی در اوج بخواند.

 

سلیم موذن نزدیک به هفتاد دهه مداحی کرده است. کدام دهه از کارهای سلیم در اوج پختگی او اجرا شده است؟ 
 در دهه شصت و هفتاد در مسجد حاج مجید تهران برنامه‌هایی را اجرا کرده که اوج کارهای آقا از لحاظ پختگی، صدا و خلاقیت محسوب می‌شود. درخشان‌ترین و تکرار نشدنی‌ترین آثار «آقا» در این دو دهه اجرا شده‌اند.

/در بازنشر این نوشتار از سی روز آنلاین امانتدار منبع انتشارباشیم/ 

اشتراک گذاری
ثبت دیدگـاه
Captcha
دیدگاه های کاربران