Menu Close Menu
یادداشتی برای رضا نیازمند

تکنوکرات محبوس در تاریخ

تکنوکرات محبوس در تاریخ

رضا نیازمند چه آن زمان که به عنوان یک تکنوکرات پشت میزنشینی را ترک و در بیابان های اراک، تبریز، اصفهان یا کرمان مبادرت به تأسیس صنایع بزرگ کرد؛ چه آن زمان که دکتر علینقی عالیخانی و دکتر محمد یگانه، به نحوی از تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی برای اقتصاد ایران به حاشیه رانده شدو چه آن زمان که از اشتغالات دولتی کناره‌گیری کرد و در سفر به سوئد با مشاوره‌هایش کارخانه ولوو را از ورشکستگی نجات داد؛ در همه این سالها «تنها» بود.

حسین پیرموذن/ عضو هیات رئیسه اتاق ایران
خبر درگذشت رضا نیازمند؛ بنیانگذارسازمان «گسترش و نوسازی» و پایه‌گذار بسیاری از صنایع بزرگ کشور برای فعالان اقتصادی بسیار غم‌انگیز بود.
رضا نیازمند چه آن زمان که به عنوان یک تکنوکرات پشت میزنشینی را ترک و در بیابان های اراک، تبریز، اصفهان یا کرمان مبادرت به تأسیس صنایع بزرگ کرد؛ چه آن زمان که دکتر علینقی عالیخانی و دکتر محمد یگانه، به نحوی از تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی برای اقتصاد ایران به حاشیه رانده شدو چه آن زمان که از اشتغالات دولتی کناره‌گیری کرد و در سفر به سوئد با مشاوره‌هایش کارخانه ولوو را از ورشکستگی نجات داد؛ در همه این سالها «تنها» بود.
 پایان دهه چهل ،آغاز تنهایی طویل‌المدت نیازمند بود. او پس از آنکه سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران را تأسیس، تجهیز و توسعه داد و به یک نهاد توسعه‌نگر، توسعه‌گرا و صنعت‌گستر مبدل نمود؛ در اقدامی غیرمنتظره از آن سازمان استعفا کرد و پس از آن هم سعی کرد از اشتغالات دولتی دوری گزیند. گرچه بعدها با اصرار شاه و وزیر اقتصاد مدتی به عنوان مدیرعامل شرکت مس سرچشمه منصوب شد و در عرض سه سال یکی از مهم‌ترین معادن  خاورمیانه را افتتاح کرد؛ اما این یک بازگشت موقتی بود و دل نیازمند در سمت و سوی  فعالیت‌هایی در بخش خصوصی بود.
تنهایی‌ناخواسته در کنار صبوری‌اش از مهم‌ترین ویزگی رضا نیازمند بود و در زبانی دیگر می‌توان عنوان کرد که دکتر نیازمند یک «تکنوکرات محبوس در تاریخ» بود؛ که به اجبار یا به اختیار به تنهایی خواسته و ناخواسته‌ای تن داد وی  بعد از انقلاب نیز کشور را ترک کرد و مدت‌ها در آمریکا به تحصیل و تحقیق پرداخت. او بعدتر عزمش را جزم کرد و به وطن برگشت و سال‌ها در کنج خانه‌اش نشست؛ گویی تنهایی نیازمند را پایانی نبود. رازها و خاطره‌هایش را ورق زد و متأسفانه مدیران دولتی و حتی بخش خصوصی ما  نتوانستند از کسی که خود یک تنه و به تنهایی به مثابه یک سازمان توسعه‌نگر و توسعه‌گر بود، بهره چندانی ببرند و این چنین بود که تجربیاتش گرد و غبار خورد و در تنهایی، نقاب در چهره خاک کشید و در نهایت بی‌توجهی و بی‌خبری مراسمات تشییع، تدفین و ترحیم‌اش برگزار شد.
اقتصاد ایران بعد از اصلاحات ارضی و در دولت امینی به شدت در رکود به سر می‌برد، برای علاج این رکود و ایجاد رونق؛ نخست وزیر وقت، دکتر علینقی عالیخانی جوان از فرنگ برگشته را به صدر وزارت اقتصاد ایران (ادغام یافته وزارت بازرگانی و صنایع) رساند. وزیر اقتصاد جوان هم رضا نیازمند را که تجربه کار با ابوالحسن ابتهاج_ که از مهمترین مدیران سازمان برنامه و بودجه و از پایه‌گذاران برنامه‌ریزی توسعه در ایران بود_  را معاون صنعتی خود کرد و با همراهی و همکاری محمد یگانه که شخصیتی مشابه نیازمند داشت، آن زمان  اقتصاد بحران‌زده ایران در اواخر دهه سی شمسی و اوایل دهه چهل را به یک اقتصاد موفق و رو به رشد سوق دادند بطوریکه رشد بالای ۱۱ درصد و تورم کمتر از سه درصد در اقتصاد ایران شکل گرفت، که چنین شاخص هایی چندین دهه است که در اقتصاد ایران تکرار نشده است. در واقع این مثلث طلایی، ناجی اقتصاد ایران شدند وتبعات مثبت رشد اقتصادی در بخش‌های اجتماعی،فرهنگی و هنری نیز به شکل محسوسی نمود پیدا کرد و آثار ماندگاری در این بخش‌ها نیز تولید شد. 
 دهه چهل شمسی دوره تسلط و سلطه تکنوکرات بر بروکرات‌ها بود. دورانی که بروکرات‌ها با کاغذ بازی اداری خود مانع توسعه بخش خصوص بودند، ولی تکنوکرات‌هایی مثل نیازمند با جلسات پی‌در‌پی بخش خصوصی را تکریم و تشویق به سرمایه‌گذاری در صنایع سنگین و سبک می‌کردند. اندک تحولات صنعتی کشور مدیون رضا نیازمندها است، که در جهت تدوین توسعه استراتژی صنعتی سختی‌ها و مشقت‌های فروانی متحمل شده‌اند.

اشتراک گذاری
ثبت دیدگـاه
Captcha
دیدگاه های کاربران