شناسه : ۱۰۲ ۳۴۳۳ بازدید ۰ پسند ۰ دیدگاه علاقه مندم چــاپ برگه ۱۳۹۶/۰۷/۲۷ | ۱۲ : ۲۹ : ۲۱ خوش اشتهایی اردبیل در نخبه کشی همین گناهت را بس اهمیت حضور «نخبه» و تامین امنیت و فعالیت آزادانه آنان در یک جامعه رشد یافته و یا رو به رشد، به بالندگی بیشتر و تولید علم و اندیشه و توسعه همه جانبه و پایدار انجامیده و علیرغم برخی کنشها و واکنشهای مثبت و منفی میتواند ثبات سیاسی را نیز موجب گردد. ضمن اینکه مهمترین مانع بر سر راه فساد در تمامی عرصههای اجتماعی بوده و شایسته سالاری را نیز به ارمغان میآورد. سی روز آنلاین/ مریم محسن دوست اهمیت حضور «نخبه» و تامین امنیت و فعالیت آزادانه آنان در یک جامعه رشد یافته و یا رو به رشد، به بالندگی بیشتر و تولید علم و اندیشه و توسعه همه جانبه و پایدار انجامیده و علیرغم برخی کنشها و واکنشهای مثبت و منفی میتواند ثبات سیاسی را نیز موجب گردد. ضمن اینکه مهمترین مانع بر سر راه فساد در تمامی عرصههای اجتماعی بوده و شایسته سالاری را نیز به ارمغان میآورد. نخبه کیست؟ قبل از وارد کردن هر مفهوم به حوزه عمومی جامعه، تعریف و مشخص کردن مرزهای آن مفهوم از اصول ضروری است. به استناد ماده 4 اساسنامه بنیاد ملی نخبگان، نخبه به فردی برجسته و کارآمد اطلاق میشود که اثرگذاری وی در تولید و گسترش علم و هنر و فناوری و فرهنگ سازی و مدیریت کشور محسوس باشد و هوش، خلاقیت، کارآفرینی و نبوغ فکری وی در راستای تولید و گسترش دانش و نوآوری موجب سرعت بخشیدن به رشد و توسعه علمی و اعتلای جامعه انسانی گردد. نخبگان فکری با ارائه تئوری و نخبگان ابزاری با عملی کردن این تئوریها در راه پیشبرد اهداف والای جامعه قدم بر میدارند. اما مفهوم نخبه بعد از ورود به عرصه عمومی، همراه خود مفاهیمی از قبیل «نخبهپروری،نخبهگرایی، نخبهستیزی و نخبهکشی» را نیز به همراه میآورد. مفاهیمی که امروزه چه در سطوح کلان جهانی و کشوری، چه در سطوح خرد مانند استان و منطقه با آنها رو به رو هستیم. آیا استان اردبیل نخبهپرور است؟ پاسخ دادن به این سوال چندان دشوار نیست. با یک نگاه ساده به بسترهای مختلف اقتصادی، سیاسی، ورزشی، فرهنگی و ادبی، حضور پررنگ هم استانیهایمان را در هر کدام از این بسترها مشاهده میکنیم. اما لزوما نخبه فردی نیست که صاحب مقام و منصبی خاص و یا شهرت و ثروت چشمگیری باشد. بسیاری از نخبگان جوان و ناشناخته اردبیل در دانشگاههای برجسته داخل و خارج از ایران مشغول تحصیل و ارائه خدمات میباشند. اما همه مسئله به پرورش نخبه ختم نمیشود. فراهم کردن بستر مناسب برای رشد و فعالیت این نخبگان بسیار با اهمیتتر است. موضوعی که مع الاسف آنگونه که باید و شاید مورد توجه واقع نمیشود. جامعه اردبیل، به تبعیت از فرهنگ کلی کشورمان، جامعهای نخبهگرا است. زمینههای نخبهگرایی و نخبهسالاری سنتی از دیر باز در ایران وجود داشته و ما از ملتهایی هستیم که متأسفانه همچنان نیاز به قهرمان داریم. اما آیا قهرمانان واقعی فرصت و شرایط ظهور و حضور در جامعه را پیدا میکنند؟ اکثریت غالب نخبگان استانی در بیشتر زمینهها، سرمایهها و خدمات خود را در خارج از محدوده زادگاهشان ارائه میدهند و بیشتر وقتها این قهرمان نماها هستند که سوار بر امواج میشوند و پوپولیسم راه میاندازند. نخبهستیزی در جامعه استانی ما نیرومند است. این مسئله که نخبگان بومی ما یا به بیرون سفر میکنند و یا به درون، مسئلهای غیرقابل انکار است. دلیل این نخبهستیزی چیست؟ مطرح کردن دلایل جامعهشناختی این مبحث و بررسی این موضوع که آیا تغییر و پیشرفت در جامعه از سوی بالا و نخبگان صورت میپذیرد یا بر اثر تحول در بستر اجتماعی و از پایین، مسلما خارج از حوصله این نوشتار است. اما اگر بخواهیم به صورت سطحی نگاهی به رابطه علت و معلولی این موضوع بیندازیم، میتوان به فراهم نبودن بستر فعالیت نخبگان اعم از علمی و عملی اشاره کرد. در سطوح اولیه نبود فضاهای آموزشی و ارگانهای قدرتمند علمی مانند کتابخانهها و آزمایشگاه، تا موانع بیشمار در مسیر پیاده کردن پروژههای و طرحهای فکری، اقتصادی، سیاسی، عمرانی و ... . اصلاحات در جامعه در طول تاریخ همواره به نفع عدهای و به ضرر عدهای دیگر بوده است. امروزه نیز متاسفانه منفعتپرستی برخی صاحبان قدرت سد راه نخبگان بومی بوده و باعث دورتر و دورتر شدن این گنجینهها از حوزه استانی میشوند. دافعههای موجود در سطح استان و فرصتطلبی و آیندهنگری استانها و حتی کشورهای دیگر میتواند از اصلیترین عوامل این دوری و در نهایت مهمترین عامل پیشرفت نکردن و یا کند پیشرفت کردن باشد. علی رضا قلی در کتاب جامعه شناسی نخبهکشی از خلال بررسی شخصیتهایی مانند قائم مقام فراهانی و امیر کبیر به تاریخچه نخبهکشی در ایران میپردازد و میگوید: «جامعهای که تاب اصلاحات نداشته باشد دست به نخبهکشی میزند». اما نخبهکشی لزوما به قتل رساندن نخبگان نیست. اهمیت ندادن، نادیده گرفتن و حمایت نکردن از نخبگان نیز به نوعی «کشتن» آنها تلقی میشود. البته نسبت دادن همه دلایل نخبهستیزی و نخبهکشی به عوامل بیرونی به دور از انصاف است. انتظاری که از یک نخبه واقعی میرود این است که تا آخرین حد توان خود با این شرایط نخبهستیز، ستیز کند و بر خلاف جریان آب حرکت کند. به گفته آلن تورن: «انتظار میرود فردی در حد یک نخبه فکری، کنشگری نیرومند نیز باشد و بتواند با انرژی فکری و روحی وعملی سرشار، شرایط و محیط را دگرگون بکند». در آخر فراموش نکنیم ما همان ملتی هستیم که ابوریحان را به بند کشیدیم، ابن سینا را تکفیر کردیم، خیام را به فغان آوردیم، ابن مقفع را کشتیم و مولانا را به ترکیه راندیم. و با عبرت گرفتن از این تاریخ پر درد، قدر ابن سیناها و مولاناهای زمان را بدانیم و دست یاری خود را از آنان دریغ نکنیم تا شاهد روزی نباشیم که مانند حافظ بسراییم «فلک به مردم نادان دهد زمام مراد/ تو اهل دانش و فضلی، همین گناهت بس....» انتهای پیام/ سی روز آنلاین برچسبها : اشتراک گذاری لینک کوتاه اشتراک در شبکه های مجازی