شناسه : ۴۰۲ ۱۸۲۱ بازدید ۰ پسند ۰ دیدگاه علاقه مندم چــاپ برگه ۱۳۹۸/۱۰/۱۰ | ۲۲:۵۵:۴۹ میزگرد پیدایش مهاجرت بدلیل خشکسالی و کم آبی در ایران مهاجران آبی هر پدیدهای را میتوان از زوایایی دیگر مورد کنکاش قرار داد و با علمهای مختلف تحلیل و بررسی کرد. چرا که معتقدیم تمامی علمها جایی برای تلاقی و ارتباط نزدیکی با هم دیگر دارند. هر علم میتواند تکیهگاهی برای علوم دیگر باشد و پایهای برای ساختن ساختمان اندیشهها. پلی قدیمی و تاریخی را در نظر بگیرید. مهندس با دانش خود این پل را بررسی خواهد کرد؛ باستان شناسی با نگاه دیگر، زمینشناسی با چارچوبی متمایز از سایر علوم، حتی علم انسانشناسی با قالبی دیگر. شماتیک علوم بسان ادله و مدلول شبیه زنجیری است به هم پیوسته و ناگسستنی. با این مقدمه در این میزگرد مسئله مهاجرت بدلیل خشکسالی و کم آبی را خواستیم از پنجره جامعهشناسی ببینیم و نظر جامعهشناسان را در این رابطه جویا شویم. مشتاق بودیم تا چگونه و چرایی پیدایش مهاجرت از جنس کم آبی و بیآبی را از زبان جامعهشناسان بشنویم. به علل و عواقب این مسئله پی ببریم و اگر خواستیم کمر همت ببندیم و ریشه مشکلات را بخشکانیم و با آگاهی و شناخت کامل دست بکار شویم و تیشه بر ریشه بزنیم. بر همین اساس از سه جامعهشناس استان، میر ایوب تقواطلب (مدیر مسئول هفته نامه مهر اردبیل)، حسین بشیری گیوی و محد زینالی اُناری که هر دو این عزیز روزنامهنگاری هم هستند؛خواستیم در میزگرد صدای آب حضور پیدا کنند تا از نظرات و بحثهایشان استفاده کنیم. لازم است قبل از هر چیز کمال و تشکر و قدردانی را از این سه مهمان عزیزمان را داشته باشیم که دعوت قبول کردند و در این جلسه حضور پیدا کردند. سی روز آنلاین/ محسن پرستاری: اگر موافق باشید ازآقای تقواطلب شروع میکنیم .چگونه میتوان مسئله مهاجرت علیالخصوص مهاجرت بدلیل خشکسالی را از منظر جامعه شناسی تحلیل و ارزیابی کرد؟ تقوا طلب: جامعه شناسان علل مختلفی را برای مهاجرت اظهار میکنند. مهمترین نظریه در این مورد جاذبههای شهر و دافعههای آن روستاست. در شهر، کار، تحصیل، درآمد، بهداشت و درمان، تفریح و ... هست ولی بسیاری از روستاهای ایران فاقد این امکانات هستند. در نتیجه اکثر روستائیان از نظر گزینش و انتخاب عقلانی حساب و کتاب میکنند و به شهرها سرازیر میگردند. این امر بخصوص در روستاهایی که آب آن دچار بحران و خشکسالی میشود بر شدت مهاجرت میافزاید. طبق آیه شریفهای که میفرماید: «و من الماء کل شی حی» همه چیز از آب زنده است. بر این اساس میتوانیم بگوییم حیات اجتماعی روستاها و شهرها نیز به آب وابسته است. اساسا آبادی در معنای محل زندگی و روستایی و شهری جایی است که در آن آب وجود دارد و بخاطر وجود آب، نه عمران و آبادی، باغ و کشاورزی و دامپروری و ... شکل میگیرد. امروزه این مشکل تنها به روستاها محدود نیست بلکه به خاطر بحران آب تعدادی از شهرهای مهم ایران در معرض کم آبی و خشکسالی است و از هم اکنون مهاجرتها آغاز شده است. اگر نتوانیم از طبیعت و محیط زندگی خود براساس آموزههای توسعه پایدار حفاظت کنیم مهاجرتهای فزایندهای را در دهههای آینده در جامعه ایرانی شاهد خواهیم بود. ایران دارای اقلیم خشک و کم آب است و یکی از مناطق کم آب دنیا هستیم. قبلا ساختار جمعیتی و معشیتی جامعه و کشور ایران هزاران سال خود را با این اقلیم سازگار کرده بود. ایرانیان با حفر قنات و کاریز توانسته بودند هزاران سال در این محیط خشک و کم آب زندگی کنند. هر چند سختیها و مشقات زیادی داشتهاند. سالها قبل وقتی در دانشگاه تبریز دانشجو بودم ( سال 1364) مقالهای از استاد اکبر فریاد در مجله علوم اجتماعی خواندم با عنوان «سوگنامهای برای قنات». ایشان و تعدادی از اساتید برجسته جغرافیای انسانی معتقد بودند با روندی که در مورد حفر چاهها در کشور شروع شده است؛ جامعه ما بعد از چند دهه دچار کم آبی خواهد شد. میگفتند آب قنات همچون «شیر مادر زمین» است که به تدریج میآید اما چاهها «خون مادر زمین» را میمکند و بعد از مدتی این مادر زمین خواهد مُرد. هم اکنون در برخی مناطق ایران مادر زمین مرده است. ما در اردبیل خشکسالی را آنچنان حس نمیکنیم چون خداوند به برکت اقلیم کوهستانی و موقعیت جغرافیایی و سبلان سرافراز نعمت آب را در منطقه برای ما همواره فراهم نموده است اما در بسیاری از شهرهای ایران بدلیل خشکسالی تعادل ساختاری و اجتماعی شهرها و روستاها در شرف از بین رفتن هست. مهاجرت جوانان و میانسالان به شهرهای دارای امکانات از سالها قبل شروع شده، پیران، زنان و دختران در برخی از روستاها و شهرهای کوچک با مشکلات معشیتی و محیطی دستو پنجه نرم میکنند. بشیری: در طول تاریخ یکجانشینی در کنار رودخانهها و مناطقی که آب وجود داشت اتفاق افتاده است. آب و خاک مناسب از مهمترین شاخصهای یکجانشینی انسانها بوده است. در شرایط کنونی با شکل گرفتن کلان شهرها و شهرهای بزرگ دولتها منابع آبی را به سمت کلان شهرها هدایت میکنند. این تمرکزگرایی باعث میشود که منابع آبی روستاها و شهرهای کوچک عملا به حداقل میزان کاهش یابد. بسیاری از روستاهای خالی از سکنه با مشکل کم آبی مواجه بودهاند. در روستاها آب مهمترین شاخص حیات و زندگی بشری است. حیات روستائیان دامدار یا کشاورز به میزان آب موجود در آن منطقه بستگی دارد. همچنانکه شاهد هستید با خشکسالی 20 سال اخیر مهاجرت در گام اول روستاها را که زمانی مهمترین بستر تولید مواد غذایی بودند را خالی از سکنه کرده و این افراد در حاشیه شهرها سکنا گزیدهاند که این مسئله باعث شکلگیری حاشیهنشینی و بالطبع آن وجود آسیبهای متعدد در حاشیهنشینی میباشد. مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به دلیل کم آبی اتفاق میافتد در واقع اصلیترین شاخص مهاجرت، تهدید کم آبی است. حدود 12 هزار سال پیش در فلات ایران اقوام به دلیل تهدیدهای کم آبی مجبور شدند به صورت کامل مهاجرت کنند. کم آبی تهدیدی است که با بود و نبود زندگی سرو کار دارد. زینالی: قبل از اینکه نسبت به ارائه یک تحلیل جامعه شناختی در این موضوع بپردازیم، لازم است از جنبه تاریخی به این قضیه داشته باشیم. به طور ابتدایی وقتی در منطقهای منابع لازم برای زندگی مهیا نشود فضای مورد نظر در سپهر آگاهی معنای خود را برای زندگی از دست خواهد داد. وقتی معنا از دست رفت؛ دیگر کسی نمی تواند محدوده مشخصی در بارهی زندگی در آن محیط قائل شود. هنگامی که امکاناتی در پیرامون خود نداشته باشد بالاخره مجبور به نقل مکان خواهد شد. اینجاست که کوچ و مهاجرت شروع می شود. این مسئله در تاریخ به کرات تکرار شده و در قدیم الایام نیز همین طور بوده است. اتفاقاً از زمان رضا شاه به بعد بحث مهاجرت خیلی هم بیشتر شد. از نظر بستر تاریخی هم بیشتر حکومتهای ایرانی ایلیاتی بودند. از قضا با یکی از اساتید توسعه روستایی دربارهی اقتصاد کشاورزی منطقه که صحبت میکردیم، استاد محترم به نکته خوبی اشاره کرد که جای تامل داشت. او معتقد بود که ما به نوعی فریب خوردگان فرآیند مدرنیسم در صنعت کشاورزی هستیم. چرا که شاید پس از گذران سالهای خسارت بار، تازگیها متوجه شده ایم که دوران پر بار محصولات کشاورزی در ایران موقت و گذرا است. یعنی سالی محصولات کشاورزی هست و سالی کم پیدا و کمیاب. بنابراین با همین روند آمدیم و کشاورزی را در این کشور رونق دادیم و متاسفانه در بقیه دوره ها مدعی شدیم که دوران خشکسالی فرا رسیده است. می توان گفت این پدیدهی پیش رو خشکسالی نیست و این فرایند طبیعی جغرافیای ایران است. ما با ساختن سد و جذب تمامی آبهای زیرزمینی با این نعمت لایتناهی درست برخورد نکردیم. پس میتوان مدعی شد که تعریف ما از خشکسالی یک تعریف درست و حسابی نیست. ایران یک سرزمین کم آبی است. زمینهای مستعد برای کشاورزی در طول تاریخ کم داشتهایم. از این رو تبدیل شدن کشاورزی به صنعت پایه در ایران تبعات زیادی در بر خواهد داشت. اکثر کشورهایی که با انقلاب صنعتی روبرو شدهاند با امکانات گستردهایی، کشاورزی را به امر صنعت تبدیل کردند. خب معلوم است که با این کشاورزی ضعیف و پرمخاطره نمی توان زیربناهای توسعهی صنعتی را در ایران فراهم ساخت. چرا که ما از خاک این سرزمین تمنای بیشتری داریم. از منظر جامعه شناسی میتوان گفت ما امروز دچار تجاهل دربارهی ماهیت کشاورزیمان و فرایند توسعهی اقتصادی کشور شدیم. خواستههایمان بالاتر از انتظار خاک این دیار است و حتی پا فراتر از آن گذاشتیم و با بیبرنامگی کشاورزی را به عنوان یکی از ماهیت اصلی توسعهی استان اردبیل هم تعریف کردیم با اندک بضاعتمان. همین دوستمان که در دانشگاه محقق جز هئیت علمی است بحث خوبی داشت. میگفت که باغکاری یکی از اشتباهات تاریخی این منطقه است. با کمی مطالعه میتوان پی برد که قبلا اکثر روستا و روستاییها کارکرد صنعتی داشتند؛ نه کارکرد باغکاری. با کاشت قلمه و تبدیل آن به الوار صنعت نجاری را به راه میانداختند. همین روستای پدریمان «اونار» که در مشگین شهر واقع شده است مثال خوبی برای همین ادعاست. اما ما در بازار رقابت با کشورهایی که در آن کشاورزی «صنعت مادر» تلقی میشود کم آوردیم و همه داشتههایمان را از بین بردیم. در وهله بعدی آنهم در مصرف آب بدلیل نداشتن امکاناتِ مدرنِ کشاورزی بینهایت کوتاهی کردیم. از نظر علم جامعه شناسی این بحران چه عوارض و عواقبی در پی خواهد داشت؟ تقواطلب: جامعه شناسان به هر موقعیتی بحران نمیگویند. در رسانهها و گفتگوهای برخی از مسئولان برای هر مشکل اجتماعی و محیطی کوچکی از کلمه بحران استفاده میکنند در حالیکه جامعه شناسان بحران را موقعی بکار میبرند که ساختار اجتماعی و حیات اجتماعی جامعه دچار خطر شود. با اندکی تورم و گرانی ساختار اجتماعی از هم نمیپاشد اما اگر منطقهای کم آبی و بی آبی بوجود بیاید یقینا شیرازههای حیات اجتماعی در خطر قرار گرفته است و این بحران عواقب سیاسی- اقتصادی- فرهنگی و ... بدنبال خواهد داشت. شهری را در نظر بگیرید که یک میلیون نفر زندگی میکنند و با بحران آب مواجهاند و آب فقط برای 100 هزار نفر اکتفا میکند و احشام و باغها و زمینهای کشاورزی و حتی صنایع هم نتواند به قدر کافی از آب استفاده نمایند؛ مسلما اقتصاد آن منطقه نه فقط با گرانی، تورم که از بنیان در مخاطره قرار میگیرد. امروزه جامعه شناسان توسعه از توسعه پایدار صحبت میکنند. اگر امکانات و مواهب محیط طبیعی براحتی فدای پیشرفت اقتصادی تک بعدی بشود یقینا در آینده با مشکل روبرو خواهیم شد. کاری که در مورد مکانیابی سدها و صنعت نوع کشاورزی و حتی مکانیابی شهرها و ازدیاد جمعیتی شهرهای بزرگ در سرریز جمعیتی آنها انجام دادهایم. یقین بدانید در آینده برخی از کلان شهرهای کشور حتی پایتخت کشور یعنی تهران بزرگ در مخاطره توسعه ناپایدار قرار خواهند گرفت و از هم اکنون برخی رگههای اجتماعی و اقتصادی آن معلوم هست. وقتی مهاجرتها از روستاها به شهرها و متقابلا به کلان شهرها کشیده شود ساختار اجتماعی جامعه دچار عدم تعادل شده و حیات اجتماعی را تهدید مینماید. مستحضرید که امروزه بدلیل خشکسالی کلان شهرهای کشور در معرض خطر قرار دارند. بطوری که بحث انتقال آب از آبریزهای دریای خزر به پایتخت را مطرح کردهاند. اینها موضوعاتی هستند که هم بودجههای خیلی کلان میطلبد و هم امکان سنجی اقتصادی – اجتماعی آن دشوار است. بلاخره بحران خشکسالی و کم آبی پدیدهای است که گسترهی حیات اجتماعی را از ابعاد مختلف اقتصادی- اجتماعی- سیاسی و حتی امنیتی مورد تهدید قرار میگیرد. بشیری: تهدید کم آبی باعث میشود که ترکیب نسبت جمعیتی جامعه به هم بخورد. با بهم خوردن ترکیب نسبت جمعیتی شاکله جامعه از هم میپاشد. روستاها خالی از سکنه میشود که این مسئله مسائل مهم اجتماعی و امنیتی به همراه دارد. اگر منطقهای خالی از سکنه باشد امنیت آن منطقه زیر سوال میرود و اگر آن منطقه مرزنشین باشد کار بسی دشوار خواهد شد. کم آبی باعث میشود که خاک مناسب هم، ارزش خود را از دست بدهد. با کم آبی روستاها و شهرهای کوچک خالی از سکنه میشود که سرمایه تاریخی و مدنی منطقه از بین میرود. زینالی: حالا با تمامی این مشکلات بحث دیگری از دل همین بحث بیرون میآید که بدلیل مجال اندک فقط اشاره ای به آن میکنم زود از آن میگذرم. شاید این بحثها خارج از موضوع باشد اما دانستن آن خالی از لطف نیست. در ایران به لحاظ ساخت جهان سومی مشاغل دارای تشخص و ماهیت نیستند. یعنی برخی از شغلها تخصص محسوب نمیشود. کارشناسها جای بخصوصی ندارند. رؤسای که فاقد تخصص آکادمیک مدیریت هستند شاکلههای تخصص سیستمی را با جابجاییهای لمپنیستی به هم میزنند. این تغییرات در تمامی مشاغل ها وجود دارد بجز در قشر پزشکان و مهندسان. آنهم بدلیل سیرهی تاریخی، وابستگی اقتصادی ما و وصل بودن این قشر به تجهیز و کاربست قطعات صنعتی و محصولات وارداتی خارجی در سیستمهای صنعتی و خدماتیمان است. مشابه همین وضعیت لمپنیستی، یک نوع کشاورزی موسم به سنتی و در واقع کشاورزیای ساده و فاقد سواد داریم که با نبود تعریف بهرهوری از مسیر خود خارج میشود و به ناآگاه سود و منفعت اساسی آن هم به دست دلالها میرسد. در بخش صنعتی و خدماتی هم چندان موفقیتی نداشتهایم. در تحقیق کوچکی که در رابطه با مشاغل استان داشتم، به این نکته رسیدم که یکی از علل مهم و کلیدی شغل کشاورزی این منطقه دقیقا برگشت به مسئله ناپایداری اشتغال در زمینهی خدمات کشاورزی است. برای کشاورزی کارگر تعریف کردن و روستاییها را با چشم کارگر دیدن یکی از اصلیترین عواقب این نگاههاست. وارد کردن روستاییها به مقوله اقتصاد شاید حسنیاتی داشته باشد اما بیشک معایبهایی هم خواهد داشت. استفاده از روشهای غیرمعقول برای بالا بردن راندمان محصولات کشاورزی بدون نگاه به کیفیت آن. این کنش هیچ وقت کنش مدرن نخواهد بود. عواقب خشکسالی این است که ما به زبان ساده کور میشویم. سیاستهای غلط، برنامههای جمعیتی و ... نشات گرفته از همان کوری ماست. نبود دانش روز در کشاورزان، نبود کلاسهای آموزشی، برنامهریزیهای غیر معقولانه و ... برای عبور از بحرانهای اجتماعی حاصل از خشکسالی و بی آبی چه راهکارهایی میتوان ارائه داد؟ تقواطلب: ما کشور کم آبی هستیم و رفتار ما در محیط زندگی و زندگیمان باید با پدیدهی کم آبی سازگار باشد. نباید در مصرف آب بیمهابا عمل کنیم. قدر سفرههای آب زیر زمینی را باید بدانیم. موضوع آبخوانداری را جدی بگیریم. از تجارب تاریخ چند هزار سالهی پدرانمان استفاده کنیم و زندگیمان را دوباره بسازیم و بر مبنای آموزههای توسعه پایدار اقدام کنیم. فرزندانمان را بیاموزیم که قدر این زندگی و محیط طبیعی را بدانند. در برنامههای فرهنگی جایگاه شایسته آب و «مادر زمین» را دریابیم. از جامعه شناسی توسعه و اندیشمندان بومی و غیر بومی کمک بگیریم. علم و دانایی و تکنولوژی را جدی بگیریم و با محیط طبیعیمان سازگارش بکنیم. نباید بخاطر توسعه منطقهای خاص، حسب قدرت و تمنای سیاسی صنایع آب بَر را در مناطق کم آب و کویری کشور مجتمع بکنیم. بفهمیم که هر منطقهای از کشور به فراخور اقلیم خاص دارای استعدادهای خاص توسعه صنعتی یا کشاورزی یا دامپروری، توریستی و ... میباشد. به توسعه پایدار و عادلانه مناطق مختلف کشور فکر کنیم. اقدامات اجرایی را بر مبنای منافع اساس و دراز مدت جامعه تهیه و تدوین بکنیم. منابع و امکانات اساسی کشور را فدای مصلحتهای زودگذر کذایی نکنیم. مردم را برای مشارکت هر چه بیشتر در حیات اجتماعیشان تشویق و جلب کنیم. این مشارکتها را هم باید واقعی ببینیم به همکاری و مشارکت مردم جنبه تزئینی ندهیم و در شعار نمانیم و شعارزدگی را از ساحت طبیعت زندگیمان دور کنیم. ما شدیدا محتاج گفتگو با هم دیگر هستیم برای عمران و آبادی و حفظ محیط زیست. ما به کمک همدیگر نیازمندیم. گفتگو و سخن در مورد طبیعت و زندگی را سیاسیاش نکنیم. در یک کلام به عقلانیت جمعی (اجتماعی) برگردیم و منافع فردی و عقلانیت فردیمان را با عقلانیت اجتماعی – اقتصادی تطبیق دهیم تا به مبانی اولیه توسعه پایدار دست بیابیم. بشیری: مهمترین راهبرد در این زمینه مدیریت مصرف آب و فرهنگ ذخیره آب است. برای جلوگیری از بحران کم آبی باید دولت- ملت فرهنگ ذخیره آب را در اولویت سیاستها و مدیریتها قرار دهند. با مدیریت مصرف آب و با استفاده از آبیاری قطرهای و تحت فشار میتوان مصرف آب را در بخش کشاورزی به حداقل میزان رساند و از هدر رفت آب، این طلای سفید جلوگیری کرد. زینالی: بازگشت به برنامهریزی واقعبینانه در شناخت اقلیم و ماهیت کشاورزی و پیدا کردن سبک مناسب در کاشت محصولات کشاورزی. دوم این که ما بایستی نگاه مدرن به کشاورزی داشته باشیم. روستاییان را باید از بیسوادی در بیاوریم. این نگاه از جامعه بایستی جمع شود. به نظر میرسد نتوانستیم تا به امروز زمینهای فراهم کنیم که روستاییان به روستایی بودنشان افتخار کنند. چرا که به جای شکل دادن به کشاورزی عقلانی و همکاریهای روستایی که از دیرباز رایج بودهاند، کشاورزی فرد مدار رایج شده است. اما ما باید با تشویق به کارهای تیمی به جای فرد مداری، کشاورزان را به فعالیتهای تعاونی سوق دهیم. متد علمی برای ساختار کشاورزهای هر منطقه داشته باشیم. بنابر این سه موضوع «باز تعریف سیاست کلی، نگاه مدرن به کشاورزی، بررسی و بازسازی ارزشهای زندگی روستایی» میتواند راهکار اصلی برای احیا ساختار کشاورزی و انتخاب رویکرد تأملی در حل مسئله بحران کم آبی باشد. /در بازنشر این نوشتار از سی روز آنلاین امانتدار منبع انتشارباشیم/ برچسبها : مهاجران آبی کم آبی در ایران بحران مهاجرت سی روز آنلاین اشتراک گذاری لینک کوتاه اشتراک در شبکه های مجازی