print logo

بابک روغنی| خبر کشتن یک قلاده خرس قهوه‌ای در یکی از روستاهای نمین به شدت در شبکه‌های اجتماعی وایرال شده است. اهالی روستای کنازق متهمان ردیف اول این ماجرا شده‌اند. همگان بلا استثنا انگشت اتهام را به سوی آنها نشانه رفته‌اند؛ اما واقعا آنها مستحق و موجب این همه نکوهش هستند؟ بی‌شک نوع مواجهه آنها در بند کشیدن خرس بی‌دفاع و استفاده از تراکتور قابل توجیه و دفاع نیست؛ اما این آیا همه ماجراست؟ ماجرا به شیوه‌ای در فضای مجازی انعکاس یافته که انگار همین کنازقی‌ها مسئول همه تلفات در حیات وحش و تحدید جمعیت خرس‌های قهوه‌ای هستند! این ماجرا نیاز به روشنگری ابعاد و تبیین اصل رویداد دارد.

در فضاهای روستایی و عشایری مجاورت با حیوانات وحشی و درنده ریشه‌ای به قدمت تاریخ بشری دارد و هزاران هزار سال است که باهم به گونه‌ای زیسته‌اند که هیچکدام دیگری را در معرض انقراض قرار نداده است و زندگی روستایی هرگز حیات وحش و محیط‌زیست را به خطر نیانداخته و بلکه در حفظ آن نیز اهتمام داشته است. در طول این قرابت تاریخی کم نیستند مواردی که حیوانات وحشی و درنده به گله،احشام، مزرعه و محصولات کشاورزی روستائیان هجوم برده و دسترنج یکساله آنها را در طرفه‌العینی به باد داده‌اند. بدیهی است که نوع برخورد یک کشاورز در مواجهه با هجمه حیواناتی که زندگی آنها را در معرض خطر قرار می‌دهد از موضع دفاع باشد. در ماجرای این خرس هم آنها خرس را پس از هجمه به حریم‌ روستا و از سر ترس، استیصال و البته فقدان آموزش به شیوه‌ای نامرسوم به بند کشیدند.

نباید از یاد برد که در طول تاریخ بارها و بارها هزاران و هزاران حیوانات وحشی توسط روستائیان  تلف شده‌اند و این هم بخشی از چرخه حیات تا همین چند دهه پیش بود؛ چرا که حیات وحش نیز سهم خود را از سفره روستائیان برمی‌داشت. در مقابل تلف شدن دهها گوسفند و احشام دیگر، روستائیان در خوشبینانه‌ترین حالت موفق به انتقام از یک قلاده گرگ یا خرس می‌شدند. این همان حقیقتی است که در این ماجرای خرس کنازق از سوی کنشگران مورد کم‌لطفی قرار گرفت. اما کسی در این تقابل نامتوازن و نامتقارن دلش به حال روستائیان نسوخته است. خیلی به ندرت اتفاق می‌افتد که سانتی مانتال‌های اینستاگرام که در فضایی هیجانی و احساسی واکنش پشت میزی ابراز می‌کنند، در قبال تاراج و دریده شدن دهها گوسفند توسط گرگها با آن روستایی فلک زده و بیچاره ابراز همدردی کنند!

در چند سال گذشته جمعیت رو به انقراض خرس‌های قهوه‌ای استان اردبیل مثل خیلی از گونه‌های دیگر همچون پلنگ مازندران و آهوی دشت مغان به خاطر فجایع زیست محیطی، شکار و هجوم شهرنشین‌ها به حریم آنها، در معرض نابودی قرار گرفته است.

متاسفانه فضاسازی مقصرمحض جلوه‌دادن کنازقی‌ها، بیشتر توسط NGO های محیط‌زیستی شکل گرفت و به شکل عجیبی سازمان محیط زیست تبرئه گردید. حال هم جو به سمتی می‌رود که کنازقی‌ها را به پای میز محاکمه بکشانند و سفت و سخت مجازات‌شان کنند. این در حالی است که همه می‌دانیم که بخش عمده چرخه تولید محصولات غذایی و استراتژیک توسط کشاورزان روستایی به سرانجام می‌رسد؛ اما همین سانتی‌مانتال‌های اینستاگرامی کمترین واکنش مثبت را در قبال آنها داشته‌اند. کلاه را باید بالاتر گذاشت؛ آیا روستائیان نیز به همان مقدار که NGO ها مورد حمایت قرار می‌گیرند، زیر چتر حمایت متولیان محیط‌زیست واقع شده‌اند؟ پاسخ روشن و مبرهن است!

 این ماجرا نباید زیر فضاسازی اینستاگرامی و کامنت‌نگاری احساسی سانتی‌مانتال‌هاقربانی شود. خرس مدتهاست که نماد اوضاع بورس محیط‌زیست ایران شده است.