مالک رضایی|
حضرت امیرالمومنین(ع) آن امیر بی رقیب دنیای دل انگیر سخن، در فرازی از نامه ارزشمند خود به مالک اشتر، تاکید فرمود:
" یا مالک !سنتهای نيكويي را كه بزرگان امت به آن عمل كردهاند ، پاس دار. هیچگاه سنتي مياور كه به سنتهاي نيكوی گذشته زيانی برساند، آنگاه پاداش نيك، بهره ی كساني خواهد بود كه آن سنتهای نيكو را بنا نهادهاند و گناه بر تو خواهد ماند كه آنها را شكستهای..."
باری؛ پیشینیان ما سنت و روز نیکویی را برای ما به یادگار نهاده اند که با روزشماری معین و دقیق، در مناسب ترین زمان از حرکت انتقالی سیاره ی خاکی، آغاز سال جدیدی را به ما نوید می دهد. دیگر در آن از زمختی زمستان و ناز و تنعم خزان خبری نیست و جملگی در قدم باد بهار به آخر می رسد.
با تمام حوادث تلخ و شیرینی که روزها و ماههای سال کهنه برای ما داشت، روزهای آنرا پشت سر نهادیم و با روزی نو به سوی بهار می رویم.
در روزهایی که پشت سر نهادیم، شاید گاهی می توانستیم بهتر عمل کنیم و طربسرای محبت را به گونه ی بهتری معمور کنیم.
کردیم یا نکردیم،حساب آن با ما نیست، اما تو مپندار که بدگو رفت و جان برد.حسابش با کرام الکاتبین است. اکنون تمام آلام گذشته را پشت سر می نهیم و به رسم دیرینه خود، با هزاران امید و آرزو، به استقبال بهار میرویم که سرشار از زیبایی و سرزندگیست. ما به سوی باغ و گلشن می رویم. تو نمی آیی میا، ما می رویم. به استقبال شادی بهاری و نوروز می رویم.
اما شادی واقعی نوروز در این است که با الهام از طبیعت، آنرا با همگان تقسیم کنیم. شادی های درون خلوت و پستوها و دور از چشم یار و همنوع ، شادی نیست..یک اندوه بزرگ است شادی بهاری نیست.شادی زمستانی است.
خلوت از اغیار باید، نی ز یار،
پوستین، بهر دی آمد، نی بهار.
آفتاب و طبیعتی که چنین سخاوتمندانه، شادی بهاری خود را با ما قسمت می کند، چرا ما نکنیم و به روی همدیگر نخندیم ؟! بهتر است از طبیعت ،درس گیریم و چو غلام آفتابیم هم از آفتاب گوییم ،نه شَبیم نه شب پَرَستیم که حدیث خواب گوییم.
خوب است که به قدم، چو آفتابی به خرابهها بتابیم و همنوعان چشم انتظار دیگری را در شادیهای خود شریک سازیم.شادی واقعی اینست که رحمی کنیم برخوشه چینی. و گرنه، نه از حضور درس خلوت، نتیجه ای حاصل خواهیم کرد و نه از نقش نگینی، نه از انبان ثروت و نه از علم الیقینی...
اینها همه دامیست که آدم صفت از روضه ی رضوان بدر آییم. شاید هم تا سالی دیگر، دگرباره، به آبی فلکی دست نگیرد ،گر تشنه لب از چشمه ی حیوان بدر آییم !که می داند تا سالی دگر که هست و که نیست؟
بس بگردید و بگردد روزگار
دل به دنیا در نبندد هوشیار.
تا نگاه نوعدوستانه و همدلانه ی ما، جایگزین نگاه کم بینانه و متبخترانه به همنوعانمان نشود سامانی در احوال ما حاصل نخواهد شد.
"... یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَال ِ..."
/در بازنشر این نوشتار از سی روز آنلاین امانت دار باشیم/