سی روز آنلاین/ مهدی جهاندیده:
دهه شصت ترک ها زیاد به ایران رفت و آمد داشتند، آنها نه برای تفریح و گردش، بلکه برای همان داد و ستدهای سنتی به ایران و علیالخصوص شهرهای آذربایجان میآمدند. آنها بازرگانهای حرفهای نبودند، و شکل و شیوه امروز تجارت شان هم شباهتی به تاجران ثروتمند امروز ترک نداشت، بلکه افرادی معمولی بودند، که یکسری اجناس خاص متناسب با تقاضای بازار شهرهای شمالغرب ایران را به شکل کاملا سنتی میآوردند و بازار متوسطی برای خودشان دست و پا کرده بودند.
بارها نقل شده است که در یک شب زمستانی اواسط دهه شصت آنها در اردبیل ماندگار شدند؛ اردبیل آن روزها چند مسافرخانه بیشتر نداشت، و ترک ها به دلایلی ترجیح دادند شب را اتوبوس سپری کنند.
اقامت شبانه آنها در داخل شهر، اعتراض اهالی و سکنه حول شرکت دخانیات را به همراه داشت و فرماندار وقت؛ بالاجبار اتوبوس آنها را به خارج از شهر هدایت کرد. اهالی عالی قاپو به دود و صدای موتور اتوبوس گازوئیلی آنها معترض بودند.
اما حالا بعد سه دهه، همه چیر فرق کرده است، نه اینکه اردبیل شهری توسعه یافته شود، نه؛ اردبیل مثل بسیاری از شهرهای ایران، همان روند توسعه معمولی خود را طی کرده است؛ اما ترک ها به سرعت برق و باد پیشرفتهای چشمگیر و چشمنوازی کردهاند؛ و حالا برای عبورخودروهای ایرانی از مرز ترکیه باید برچسبهای زیست محیطی را هم روی شیشه ماشین الصاق باشیم، تا مبادا خودروی غیراستاندارد ما محیط زیست را آلوده کند.
ترک ها در سی سال گذشته سرمایهگذاری های جالبی را روی گردشگری کردهاند، ازساحل دریاچه معمولی مثل وان گرفته، تا ساحل آنتالیا و خیابانهای پر زرق و برق و جذاب استانبول، روزی را سراغ ندارند که گردشگران ایرانی، عین یک گردشگر اروپایی، و حتی بیشتر از آنها پول خرج نکند.
حالا برای ترکیه گردشگری یک صنعت تمام عیار شده و ترکها اقتصاد خود را بر روی گردشگری پایهریزی میکنند. ترکها استعداد و خلاقیت خوبی در تبدیل ظرفیتهای گردشگری شان به صنعت توریسم داشتند و به یک نمونه موفق و مثال زدنی خارجی در همین همسایگی ما ارتقای جایگاه یافتهاند.
آنها در ارائه خدمات به گردشگران هم به روز هستند؛ دانش این کار را در دانشگاههایشان تحصیل کردهاند و فن وتاکتیک برخورد، جذب و حفظ گردشگر را به بهترین شکل ممکن ارائه میکنند. آنها با سی سال گذشته خود خداحافظی کرده و به روز و روزگاری سلام کردهاند که در آن، با توریسم میشود نان همه اهالی یک شهر را روغنی کرد.
ترکیه دانشگاهها و مراکز آموزشی موفقی در حوزه آموزشهای گردشگری و هتلداری دارد، و این همان چیزی است که آنها را از ما متمایز تر و برجسته تر کرده است. آموزش کلید موفقیت ترکها بوده و آنها به فن این کار مجهز کرده است.
آنها حتی تجربههای موفق خود به عنصر دانش روز پیوند زدهاند و حالا از اروپا وهم کشورهای دیگر گردشگر میپذیرند و خدمات را آنچنان با آب و تاب و فن خاص خودش ارائه میدهند که مزه و طعم آن تا سفر بعدی زیر دندان گردشگر حلاوت خودش را حفظ و او را برای سفر دوباره و البته این بار با همراهانی بیشتر وسوسه کند.
این یعنی هنر جلب رضایت گردشگر و نه فراری دادن او به شکلی که حتی تماشای عکسهای مسافرت هم برای او عذاب دهنده باشد. اینجاست که فن حفظ گردشگر قدرتنمایی میکند. فن، هم سلاحی نیست که تجربی و با مطالعه دو کتاب و حضور در یک سیمنار عاید شود.
ترکها اگر این روزها غولی در صنعت گردشگری شدهاند و ما ایرانی هم میل و علاقه خوبی برای مسافرت توریسیتی به آنجا داریم، بی شک در سایه همان آموزشهای دانشگاهی بوده است. آنها گردشگری و هتلداری را آکادمیک میخوانند و در ایران هتلها ومراکز اقامتی ما اغلب از داشتن نیروی متخصص تحصیلکرده خلاق محرومند.
پتانسیل گردشگری در ایران به هیچ وجه قابل مقایسه با ترکیه نیست و کفه ترازو سنگینی قابل ملاحظهای به سمت ما ایرانیها دارد، اما ما در کنار هزار و یک مشکلاتی که در این حوزه داریم؛ و هنوز در پیچ و خم تعریف گردشگر و چادر خواب ماندهایم؛ به مقوله آموزش هم کم توجه هستیم.
اغلب دانشگاهها و مراکز آموزش عالی ما در حوزه گردشگری در جذب دانشجو در سطح حداقلی و گاها کمتر از آن عمل میکند و تیغ برنده حذف این رشتهها از لیست رشته های این مراکز روز به روز تیز و تیزتر میشود.
این برای کشوری که میخواهد، توریسم را جایگزین نفت کند، به هیچ عنوان نمیتواند فاکتوری در ضمانت موفقیت باشد. پای لنگ آموزش در صنعت توریسم ایرانی نیاز به جراحی دارد و این جراحی نباید با خدمات اورژانسی تسکین موقت یابد.