سی روز آنلاین/ گروه فرهنگی:
در اواخر دوران قاجار، اتفاقی که در محله معجز رخ داد که به ارادات ویژه مردم اردبیل به حضرت ابوالفضل(ع) دو چندان افزود. روایت است که در آن سالها، مامور نظمیه برای گرفتن تنها اسب خانوادهای در این محله مراجعه میکند، کلثومننه، مادر خانواده با قسم ابوالفضل العباس، از مامور میخواهد که اسب را با خود نبرد. کلثومننه میگوید که اسب نذر تعزیه سقای کربلاست. مامور نظمیه به زور متوسل میشود و سوار بر اسب راه نظمیه را در پیش میگیرد، اما تنها چند صدمتر جلوتر با سیلی غیب، که مردم اردبیل و برخی از علمای وقت معتقدند غضب حضرت ابوالفضل (ع) بوده از اسب میافتد و از میمیرد. این موضوع در کتاب اردبیل در گذرگاه تاریخ باباصفری تشریح شده است.
ترکان آذریدن بیر عدهی قلیلی
یاد ائیلر آندیچنده اول ماه بیبدیلی
اولسون قسم او شخصه معجزده وردی سیلی
اعجازیلن چراغان ائتدی بو اردبیلی
بیر بینوا دئمیشدی صدقیله یا اباالفضل
این همان شعر پرآوازه ای است که زندهیاد رحیم منزوی، هنرمندانه و عاشقانه در اوصاف آن رویداد محله معجز سروده است. شعری که امضای ارادت اردبیلیها به سقای کربلا شهره شده است.
پس از آن واقعه محله جلیلشاه به نام «معجز» شناخته میشود. مردم به مکانی که در آن، این اتفاق افتاده به عنوان مکانی مقدس مینگرند، و خانه خانواده صلواتیزاده به حسینیهای تبدیل شده که مردم برای برآورده شدن حاجات خود در این حسینیه نذر و نیاز میکنند. اکنون خاندان صلواتیزاده بیش از یک قرن است که در را به روی مردم شهر برای حضور در محلِ معجزه باز میکنند و نسل به نسل خادمالحسین هستند.
یک نسل بعدتر از این واقعه، فرزندانی در این خانواده تربیت میشوند که به تاسی از حضرت ابوالفضل (ع) ایثارگری و جانبازی هستند. برادران صلواتیزاده، ولیرضا و عبدالرحمن با شروع جنگ تحمیلی راهی جبهههای جنگ میشوند. در دفاع از وطن رشادتها میکنند و در نهایت برادر بزرگتر، ولیرضا صلواتیزاده به فیض شهادت نائل میشود. عبدالرحمن راه برادر شهیدش را ادامه میدهد، او بیش از 60 ماه در جبهههای جنگ رزمندگی میکند، علیه دشمن میجنگند، از کیان میهن دفاع میکند و و مدال افتخارآمیز جانبازی را به گردن میآویزد.
عبدالرحمن صلواتیزاده شخصیتی مردمی و مستقل دارد و با پشتوانه اخلاقی و اعتقادی خانواده مورد احترام و اعتماد اردبیلیهاست. او در جبهه به عنوان غواصی کارکشته خدمت کرده و پس از آن خستگیناپذیر در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فعالیت خود را ادامه داده است. دوستان و همرزمانش او را «حاج رحمان» صدایش میزنند. او سرهنگی مردمی است. حاج رحمان اکنون سرهنگ بازنشستهای است که تجربهها را اندوخته و با کولهباری ارزشمند، آماده خدمت در میدانی دیگر است. این خادمالحسین که در همه سالها از حسینیه معجز اردبیل تا کربلا در خدمت عزاداران و زائران امام حسین (ع) بوده، اکنون کاندیدای خدمت به مردم شهر اردبیل در شورای اسلامی شهر است.
مدیریت شهری در شهرهای امروزی اهمیتی ویژه دارد. پارلمان محلی افرادی از قبیل صلواتیزاده را نیاز دارد؛ او با شعار ایجاد «شفافیت» قدم در راه مقدسی گذاشته است که برای گذر از آن اراده محکم و استوار سرهنگوارانه به همراه برنامه مشخص، با قابلیت اجرا در عمل و تسهیلگر امور شهروندان را در چنته دارد.
ادبیات صلواتیزاده در مسیر ورود به رقابت انتخاباتی حول محور شفافیت شکل گرفته است. این سرهنگ مردمی، میتواند «پرچمدار شفافسازی» امور در مدیریت شهری اردبیل باشد. در سالهای اخیر حرف و حدیثهای بسیاری را درخصوص تخلفات مالی و غیرمالی در شهرداریهای کشورشنیدهایم. پروندههایی در قوه قضاییه تشکیل شده است که میتواند ناشی از عدم شفافیت در شوراها و شهرداریها باشد.
سرهنگ صلواتیزاده معتقد است که اگر شورای شهر در وظیفه نظارتی خود کوتاهی کند؛ مرتکب ترک فعل شده و در وقوع هرگونه فسادهای احتمالی در شهرداریها اعضای شورای شهر باید مسئولیت آنرا پذیرفته و پاسخگو باشند. او وارد میدان انتخابات شده است تا در مقابل این معضل، استوار بایستد، همانگونه که سالها در مقابل هجمه بعثیها به خاک وطن مردانه ایستاد.
/در بازنشر این نوشتار از سی روز آنلاین امانتدار منبع انتشارباشیم/