print logo

سی روز آنلاین/

شش سال پیش و همزمان با انتخاب شهردار جدید برای کلانشهر اردبیل، ادبیات شهری – روستایی با عناوین زیرمجموعه به مانند چوچه اوشاغی، کتدی و... در ادبیات رسمی و گفتمان اصلی در فضای مجازی و حقیقی شکل گرفت. فرض اصلی این گفتمان علت عدم توسعه شهر اردبیل را با حضور مهاجران از سایر مناطق وشهرهای استان مرتبط می‌دانست. خروجی این امر لزوم تصفیه افراد مهاجر و غیراردبیلی از پست های مدیریتی حساس و سپردن امور به چوچه اوشاقلاری بود. ادبیاتی که به علت عدم تکیه بر اصول علمی و منطقی بسیار سخیف می نمود و در عرصه عمل نیز اردبیل را به بن بستی مایوس کننده هدایت کرد.

بزرگترین نماینده ادبیات ناسیونالیستی تاریک اندیش، آلمان هیلتری است که نتیجه نهایی آن به صورت آلمان مخروبه و میلیونها کشته و زخمی در سطح جهانی بروز خارجی پیدا کرد. بدیهی است که این ادبیات بعد از این فاجعه جهانی هیچگاه مقبولیت در بین نخبگان و صاحبان اندیشه و تئوری پردازان نداشته و تنها در ادبیات کوچه بازاری زنده مانده است. متاسفانه در سالهای اخیر اردبیل شاهد بازگشت این ادبیات از کوچه و بازار به فضای رسمی و ادبیات اصلی بود.

این ادبیات در بازه زمانی حدود یکسال با قدرت از طرف افراد نخبه و فضای رسمی به شدت مورد حمایت قرار گرفت و اتحاد فضای رسمی با شور کوچه بازاری به هم آمیخت و برخی فعالیت‌های مفید توسعه‌ای نیز حاصل شد. با این وجود به علت عدم عمق ذاتی این ادبیات، به سرعت ادبیات از هم پاشید و جنبه‌های تاریک و سیاه آن به سرعت نمود  پیدا کرد.

عشق به صندلی قدرت و تصفیه منطقه‌ای در صندلی‌های قدرت به سرعت جای خود را به حذف رفقا و تئوری‌پردازان این ادبیات و افراد متنفذ این گروه داد. تیم پروپاگاندای به تخریب افراد قدرتمند اردبیلی پرداخت و این نوع از مواجهه با رقبا به سرعت تخریب خودی‌ها را در دستور کار قرار داد. توسعه ادبیات مخرب سیاه نمایی و شیطان  سازی به نحوی گسترش پیدا کرد که علاوه بر افراد به مجموعه بازار نیز سرایت کرد  و انتهای مسیر تاریک اندیشی در مسیر حذف دیگران، به حذف همگان رسید.

استفاده از شعبان بی‌مخ‌های رسانه‌ای فضای آلوده‌ای را بر شهر اردبیل حاکم کرد که در طول تاریخ این شهر کم سابقه و شاید بی‌سابقه بوده است. با کمال تاسف و علیرغم بن‌بست بودن این مسیر، هنوز هم استفاده از قشر فحاش در دستور کار قرار دارد. آلودگی فضا به نحوی است که بازگرداندن آن به وضعیت سابق عملا امکان‌پذیر می‌نماید.

علیرغم پشیمانی تئوری‌پردازان اصلی این ادبیات، آینده اردبیل برای چندین سال چوب این اشتباه تاریخی را خواهد خورد و ترسیم فضای هویتی جدید برای اردبیل نیازمند تلاشی جدی از طرف دوستداران آن خواهدبود. هویت جدیدی که در آن به جای نگرش قرون وسطایی، تمامی توانمندان استان در زیر یک ادبیات شایسته‌سالارانه امکان عرضه خود را خواهند یافت و اردبیل به جای عقبگرد تاریخی، به سوی روشنی‌ها و توسعه مبتنی بر عقل و علم به پیش خواهدرفت.