سی روز آنلاین/ مهدی جهاندیده:
استان اردبیل پتانسیل بالایی در فراری دادن سرمایهگذارها دارد. تقی بهرامی نوشهر را که خاطرتان هست. در صنعت فولاد آنقدر پرآوازه بود که عنوان پدرخوانده فولاد ایران کاملا برازنده او نشان میداد. دهه هشتاد نام بهرامی در لیست میلیادرهای ایرانی و در کنار اسداله عسگراولادی و علاءالدین میرمحمدصادقی بارها مطرح شده بود. همین که پای او به حواشی سرمایهگذاری در فولاد اردبیل کشیده شد، آنقدر فضا تنگ و غیرممکن گشت که همه چیز برای یخ زدن فولاد مذاب در سرمای صنعت اردبیل به یکباره مهیا شود. صنعت در استان توسعه نیافتهای مثل اردبیل، از این دست قصههای پرغصه کم ندارد.
در میانه دهه ۸۰ تحولی چشمگیر در ضلع غربی روستای «اربابکندی مشگینشهر» در حال شکلگیری بود از همین رو احداث کارخانه کامیونسازی در دامنه سبلان، برای مردمی که کمترین سهم از توسعه صنعتی را برده بودند؛ چیزی شبیه یک خواب بود.
روند کار روایتی واقعی و ملموس داشت. شاکله کارخانه کامیونسازی در دست تکمیل بود اما در همان مسیر ابتدایی مخالف و موافق کم نداشت. مخالفان آن را صرفاً پروژهای دهنپرکن برای یک پروپاگاندای سیاسی تفسیر میکردند. موافقان هم میراث کامیونسازی برای مشگینشهر را با تراکتورسازی برای تبریز مقایسه میکردند.
در میان چنین همهمه و پارادوکسهایی در قرائت از اصل ماجرا، مرتضی اللهوردی سفت و سخت پیگیر راهاندازی خط تولید کامیونهای چاپار بود. کارها در اوایل خیلی خوب و سریع پیش میرفت، اما به یکباره ورق برگشت. سولههای نیمه کاره چهره آزاردهنده و تلخی داشت. برخوردهای سلیقهای فضا را برای ادامه کار کامیونسازی تا سالها به قهقرا برد.
گویی پایان تلخ حکایت سرمایهگذاران در استان اردبیل، اینبار به شکلی دیگر؛ برای چاپار در حال وقوع بود. با چنین پس زمینهای، اللهوردی و کارخانهاش برای ادامه کار به چیزی مثل معجزه نیاز داشت.
اللهوردی در صنعت خودروسازی اسم و رسم معتبری دارد. او سالهاست که برای خودروهای تولید داخلی از پراید گرفته تا دنا و رنو صندلی تولید میکند و مدتهاست که برای تولید کامیون چاپار در تکاپوست. اراده او را توپ هم تکان نمیدهد و مصمم است خط تولید چاپار را همین امسال راهاندازی کند. از چاپار خیلی پیشتر در نمایشگاه خودرو رونمایی شده و مدار امور برای تولید آن در مشگینشهر بر وفق مراد میچرخد.
یکی از خوش اقبالیهای اللهوردی، فرصت حضور ولی ملکی در کسوت نماینده مشگینشهر است. ملکی و اللهوردی هر دو زبان و درکی مشترک از صنعت خودروسازی دارند. این هم قدمی در نقش موتور محرکه احداث کارخانه عمل میکند. دکترین ملکی برای توسعه در مشگینشهر بیش از آنکه متمرکز بر چانهزنی برای جذب اعتبارات محدود دولتی باشد، روی گسترش سرمایهگذاری و مشارکت بخش خصوصی متمرکز شده است. همان که به توسعه پایدار میانجامد. در چنین دیالکتیکی انرژی مثبت به سرمایهگذار تزریق میشود و دیگر خبری از فراری دادن او نیست.
اللهوری یکی از دهها فعالین صنعت کامیونسازی در ایران بشمار میرود. نه اولین آنهاست و نه آخرینشان. اما آنچه او را برای استان اردبیل و مشگینشهر مهم میکند، مجاورت کارخانهای است که چرخهای چاپار برای اولین بار در سولههای آن خواهد چرخید. مرتضی اللهوردی به هیچ عنوان «اصغر قندچی» نیست که صنعت کامیونسازی در ایران را متحول کند. اما چاپار او میتواند چهره مستضعف صنعت در استان اردبیل را درست و حسابی متحول کند. همین امر،انتظارها از او را بالا برده است.
کارخانه او قرار است برای پنج هزار نفر اشتغال مستقیم ایجاد کند و حتی دولت محلی در اردبیل نیز بخشی از تخم مرغهای خود برای اشتغال را در سبد کامیونسازی جانمایی کرده است.
تک تک مواردی که بدان اشاره شد برای اهمیت این پروژه در توسعه استان اردبیل کفایت میکند. شاید روزی که چاپار از ضلع غربی روستای اربابکندی به سمت جادههای ایران روانه شود،این روستای کوچک قلب تپنده صنعت نه تنها برای مشگینشهر، بلکه برای استان اردبیل خواهد شد. عصای جادویی توسعه شاید در دکمه استارت چاپار نهفته است!
/در بازنشر این نوشتار از سی روز آنلاین امانتدار منبع انتشارباشیم/