سی روز آنلاین/ مهدی جهاندیده:
مرداد 94، محمود دولتآبادی در گفتگویی که با مجله مهرنامه داشت به صراحت اعلام کرد «هم به محمد جواد ظریف و سبک و سیاقش در سیاستورزی اعتقاد و دارد و هم به قاسم سلیمانی». گفتگو قرار بود که در باره بیهقی و فردوسی باشد، اما آرام آرام که صحبت به تقی ارانی و محمد مصدق رسید؛ پای سیاست هم به میان آمد. دولتآبادی جمله معروفش را همانجا گفت:«هم ظریف میخواهیم و هم سلیمانی». اگر تاکید دولتآبادی مبنی بر «به همین روشنی هم این حرف را چاپ کنید» نبود، بیشک مهرنامه در چاپ آن سر دوراهی تردید قرار میگرفت! طیفی پس از آن علیه دولتآبادی موجی از هجمه ها را راه انداختند که او میخواهد دل سرداران را برای رمان «زوال کلنل» مورد عنایت سرداران قرار دهد؛ اما همین گفتگو را که کلمه به کلمه که مرور میکنم و آن را در عرض و طول سبک نوشتاری رئالمحور و «نگاهِ واقعگرا و مستقل» دولتآبادی قرار میدهم و اینکه او هیچوقت در جنجالهای سیاسی که طیف غالبی از نویسندگان معاصر ایران را مشغول کرده، اسیر نبوده است را لحاظ میکنم؛ سخنانی از آن دست را بیشتر یک «تخریبِ کور و مغرضانه» میبینم.
بازخوانی این سخنان چند ماه پس از واکنش سردار سلیمانی به توییت ترامپ چندان هم خالی از نکته نیست. در کنار سردار سلیمانی، محمد جواد ظریف هم نقشی دیگرگونه را ایفا کرد. ظریف کارگزاری هوشمند است که مفهوم استراتژی موازنه مثبت میان دیپلماتها و ژنرالها در حوزه سیاست خارجی ایران را بهتر از همه اسلاف خویش میداند. او ستونِ خیمهگاه دولت حسن روحانی و مهره ارزشمند دولت در شطرنج دیپلماسی است. سیاست خارجی در دولت پیشین و با «زوج ایدئولوژیک» محمود احمدینژاد و سیعد جلیلی و موضعگیریهای پرهزینه اسفندیار رحیم مشایی، نتیجهای جز شکست را عاید ایران نکرد. در دولت اصولگرایان، چه در استراتژی نگاه به شرق و بازی در صفحه شطرنج چین و هند و چه در استراتژی نگاه به جنوب که خوش باورانه تخم مرغهای دیپلماسی خارجی را در سبد دولتهای در حال توسعه آمریکای جنوبی از ونزوئلا گرفته تا برزیل قرار داده بود، دو گام به عقب برداشته شد. نتیجه این شد که به سمت انزوا حرکت کردیم و در نهایت بازی دو سرباخت و موازنه منفی، همه ارمغان ماجراجوییهای دولت اصولگرایان برای ایران شد.
اما حسن روحانی، محمود احمدینژاد نیست. او سیاستگذار سیاست خارجی است و ظریف کارگزاری که دکترین استرتراتژی برد -برد و توزان مثبت در مذاکرات هستهای را با درکی واقع بینانه از جهان به عینه نشان داده است. البته روحانی همین توزان مثبت را در سیاست داخلی و میان اصلاحطلبان و اصولگرایان، در قالب گفتمان سوم سیاسی ایران معاصر به نام اعتدال هم نشان داده است و اگر بدبیاریهای دولت روحانی در یک سال گذشته نبود،معنای روشن اعتدال بیشتر و بهتر از هر مقطعی خود را نشان میداد.
فن دیپلماسی ظریف یک نکته زیرپوستی خاص هم دارد. نمونه آن نقش مهم ایران در سوریه و عراق بود که ژنرال و دیپلمات در موازنهای مثبت پیش بردند. در کنار آن عرصه برای نقش آفرینهای میانی هم بازتر شده است. اینکه ظریف همه امورات را در چنبره خودش محدود نمیکند و میدان را برای بازیگران دیگر هم فراخ میکند و میتوان در بهارستان به عینه مشاهده کرد. در دیپلماسی ظریف نمایندگان مجلس فارغ از کلیشههای رایج در پارلمان ملی، امکان مییابند تا از اظهار ِنظرِ صرف به حوزه میدانی هم وارد شوند؛ این همان بخشی از توازن قواست که اینبار در عرصه دیپلماتها با پارلمانیها، استراتژی موازنه مثبت دیگری را شکل میدهد. تعبیر مثلث دیپلمات، سردار و پارلمان، توصیف مناسب برای این استراتژی است.
سیاست عرصه واقعیت است و جایی برای پنهان کاری ندارد. قدرتهای منطقهای رو به رشد هستند و این همان پاشنه آشیلی است که مجالی برای تعلل ندارد. ظریف میداند در گستره شرق و غرب اگر همه بار دیپلماسی را یک تنه در وزارتخانه به دوش بکشد، خیلی از پروندهها، صحبتها و ماموریتها روی میز میماند. در این استراتژی بهارستان بازیگر مهم یا همان یار کمکی ظریف میتواند باشد. بهارستانی که نمایندگان لیست امید در آن نباید صرفا به همراهی در صحن با ظریف اکتفا کنند. در رویکرد منعطف ظریف نمایندگان در گسترش روابط با کشورها نقشی استراتژیکتر از قبل دارند که بخش مهم آن حرکت برای تنشزدایی با همسایگان و ارتقای جایگاه ایران به عنوان بازیگر نقش اول در منطقه و پیشبرد گفتمانی در راستای ایجاد موازنه مثبت در دیپلماسی ایرانی است.
برای ایران همیشه جمهوری آذربایجان نه صرفا یک همسایه شمالی به خاطر تجانس قومی و فرهنگی، بلکه به عنوان «یک دوست» اهمیت ویژهای داشته است. علیرغم همه فراز و فرودها در ربع قرن گذشته در روابط ایران و آذربایجان، حسن روحانی و الهام علیاف در پنج ساله گذشته «هارمونی دیپلماسی» خود را در مسیر موازنه مثبت قرار دادهاند. ظریف در این مسیر، هم برای استانداران مرزی نقش تعریف کرده و هم پای نمایندگان را به توسعه عمقی روابط کشانده است. سخنان اخیر محمد فیضی، نماینده مجلس در همین راستا بود. ادبیات فیضی همان رویکرد استراتژیستی دیپلماسی خارجی را بیان میکند. اما اینبار نه در سطح روسای جمهور و وزاری دو کشور، بلکه در سطح نمایندگان. این همان ماحصل توازن قوا در حوزه داخلی است که چرخ دندههای سیاست خارجی را در مدار موازنه مثبت و بازی برد-برد پیش میبرد. از طرفی فراکسیون امید مجلس همافزایی خود با دولت را در فضایی فراتر از بهارستان هم نشان میدهد.
این نوع نقش آفرینیها، احیای قدرت پارلمان ملی در مسیر جایگاه ممتاز بهارستانیها را هم در پی دارد. همان که میشود آنرا به «استراتژی دوران تازه» در دولت اعتدال تفسیر و تعبیرش کرد. برای مجلس دهم که دچار نوعی روزمرگی شده و انحصار نقشآفرینیها در آن به علی لاریجانی، محمود صادقی و علی مطهری و چند نفر دیگر محدود شده، رویکردهای دیپلماسی خارجی دولت و بهرهمندی از توان نمایندگان در این فرآیند به نوعی همافزایی در راستای منافع ملی و بازیگری در منطقه است. نمونه محمد فیضی در باب توسعه روابط با همسایه شمالی مصداق بارزی است که صرفا در سطوح بالا نباید به پیشبردها اکتفا کرد و برای ایجاد تعاملاتی غیرسینوسی با جمهوری آذربایجان در همه سطوح با آنها در ارتباط بود. سخنان فیضی یک ژست شعارگونه نبود، بلکه گامی موثر در باب گشایش همافزایی نمایندگان در دیپلماسی با آذریها بود. همان که میتواند کمک حال دولت روحانی در روزهایی که طیفی به عمد میخواهند «امید تفاهم و شهامت صلح» را از لای صفحات تاریخ حذف کنند.
البته دولت از ظرفیت نهاد تجارت هم در توسعه روابط با همسایه شمالی غافل نیست، حسین پیرموذن در این عرصه بازیگر خوشنقش و بافکری است. هژمونی بهارستان، پاستور و تجارت در کنار هم، همان استراتژی موزانه مثبت را تقویت و ارتقا میبخشد. همان که دولتآبادی آن را در بیانی ظریف و واقعگرایانه در باب محمد جواد ظریف و قاسم سلیمانی عنوان میکند. اینجاست که مشخص میشود چرا دولتآبادی با بسیاری از روشنفکران زمان ما تفاوت دارد. همین را تعمیم میدهیم به اینکه چرا ظریف با دیگر دیپلماتهای ایرانی و قاسم سلیمانی با دیگر ژنرالها تفاوت دارد. به قول دولتآبادی «همه ما به این مملکت باید بیندیشیم فارغ از تعصبات فرقهای و حزبی.» شاید معنی این سخن را که «یک جامعه به تمام آدمهایش نیاز دارد.» را محمدجواد ظریف به شکلی دیگر و در ادبیات و پلن خاص خودش پیش میبرد و محمد فیضیها در این راهبرد ملی، بازیگرانی خوشنقش می توانند باشند.
/در بازنشر این نوشتار از سی روز آنلاین امانتدار منبع انتشارباشیم/