print logo

/در بازنشر این نوشتار از سی روز آنلاین امانتدار منبع انتشارباشیم/ 

 

مهدی حسین نژاد/ دکترای کارآفرینی

از اویل دهه 70 با افول رشد اقتصادی و مشخص شدن اثرات نرخ بازده نزولی سرمایه گذاری در صنایع و شرکت های بزرگ نگاه ها را بسوی تئوری اقتصادی دانش محور در ایجاد ارزش افزوده از حوزه های دانشی جلب کرد.  از دهه 90 میلادی به بعد با تغییر شرایط جهانی و فروپاشی نظام کمونیستی، نظام تک قطبی اقتصاد دنیا با چالش های جدی مواجه شد دیدگاه های سنتی اقتصاد های بزرگ که مبتنی بر سرمایه های فیزیکی و صنایع و شرکت های بزرگ پایه ریزی شده بود با مشکلاتی موجه شدند شکست ابزارهای سیاست گذاری سنتی توسعه اقتصادی مطابق با مدل اقتصادی سولو یا همان سیاست‌های صنایع بزرگ و سرمایه گذاری های سنگین نتوانستند رشد اقتصاد و اشتغال را در بازارهای بین المللی محقق سازند جایگزینی نگرش های سیاست گذاری اقتصادی مبتنی بر مدل رمر در راستای به کارگرفتن سرمایه دانشی تغییرات بنیادینی در حوزه اقتصاد صورت داد که عمدتا با عنــوان جهــانی ســازی شنــاختــه می شود .
شرکت های بزرگ کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه OECD به منظور حفظ رقابت پذیری در صنایع با فناوری سطح پایین و متوسط به این نتیجه رسیدند که امکان انتقال این صنایع برای کاهش هزینه های تولید به نقاط دیگر دنیا وجود دارد لذا  دو استراتژی را مدنظر قرار دادند.
اول جایگزینی فناوری به جای نیروی کار و استفاده از سرمایه دانشی برای افزایش بهره وری و استفاده از اثرات تفاوت دستمزد میان کشور های اروپایی و کشورهای جهان سوم بود.
دوم سرمایه گذاری مستقم درخارج و برون سپاری و راه اندازی کارخانجات جدید در مناطقی که کم هزینه تر بودند.
نقطه اشتراک تمامی این استراتژی‌ها این بود که شرکت ها می بایست تعداد کارکنان خود در کشورهای مبدا را کاهش دهند.
این امر موجب گردید کشورهای اروپایی با خروج از درگیری های صنایع فیزیکی و سرمایه بر توجه خود را به سوی سرمایه گذاری دانشی معطوف کنند اما باز در بسیاری از کشورها ازجمله سوئد و ژاپن سیاست های جدید خلق دانش نیز به رشد اقتصادی قابل توجهی منجر نشد و پارادوکس سوئد مطرح شد در این راستا تئوری سرریز دانش شکل گرفت وتوجه سیاست گذاران به سوی توسعه کشورهایی همچون آلمان، آمریکا وفرانسه جلب شد که مبنای سیاست گذاری خود را در کنار بهره گیری از سرمایه های دانشی به سمت حمایت از کارآفرینان به عنوان سنگ بنای مدیریت استراتژیک اقتصاد کشورهایشان قرار داده بودند.
اولین نمونه از اقداماتی که در راستای تحقق اقتصاد کارآفرینانه صورت گرفت راه اندازی دره سیلیکون یا همان سیلیکون ولی کالیفرنیا در دهه 1980 بود مهم ترین نکته در تاریخچه دره سیلیکون راه اندازی نهادهای اقتصادی پویای بومی و مبتنی بر فناوری بالایی بوده است که تا پیش از آن ناشناخته بودند.
رشد دانشی این سیاست گذاری ها نشان داد زمانی اقتصاد یک کشور شکوفا میگردد که بستر لازم برای نوآوری و حضور در بازارهای رقابتی جهانی فراهم شود. بررسی ها نشان داد رشد اقتصادی مناسب در حرکت به سوی نوآوری و  فناوری و ایجاد تغییر در ترکیب محصولات و خدمات در قلمرو فعالیتهای یک کسب وکار دانش بنیان قرار دارد  از این رو، کسبوکارهای دانش بنیان نقش مهمی در اثربخشی تولید، تبلور دانش در محصولات و خدمات جدید، ارتقای سطح اقتصاد و رفاه، تولید ثروت و ارزش افزوده یک جامعه ایفا می‌کنند.
 این کسب وکارها بیشتر از سایر بنگاههای اقتصادی خود را با تغییر و تحولات نوظهور در محیط کسب وکار همگام نموده و برای بقا در محیــط‌های رقابتــی تــلاش می‌کنند.
سرمایه گذاری انفعالی یک استراتژی سرمایه گذاری است که در آن فرد محدودیت‌هایی را برای خرید و فروش سهام در نظر می‌گیرد. سرمایه گذاران منفعل، سرمایه گذاری های خود را با هدف افزایش ارزش در درازمدت خریداری خواهند کرد.
با توجه به شرایط کنونی جهان و منطقه و بازارهای رقابتی فعلی برای رسیدن به عدد 65.000 شرکت دانش بنیان  در ذیل برنامه های توسعه‌ای سند چشم انداز 20ساله کشور و اهدافی مانند دست یافتن به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی و تلاش برای دستیابی به اقتصاد متنوع و متکی بر دانش آگاهی، سرمایه انسانی و فناوری نوین توجه جدی کشور به استفاده از ظرفیت های دانشی کشور را می طلبد.
در شرکتهای مبتنی بر سرمایه دانشی، رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال، متناسب با ظرفیت نوآوری تحقق مییابد. بدین معنی که دستاوردهای تحقیق و توسعه بطور پیوسته از طریق سرمایه‌گذاری به محصول، فرآیند و یا سیستم نوین تبدیل می گردد و در نتیجه عامل مهمی در نوآوری و بهره برداری از توان فناوری در اقتصاد ملی ایجاد می‌شود. از آنجا که به بازار رسانیدن یک محصول تضمین کننده موفقیت و بقاي سازمانها است، تجاری سازی فناوری به عنوان یک عامل حیاتی مطرح می شود در واقع این شرکت‌ها حلقه واسط بین ایده و تکنولوژی هستند که می‌توانند ایده‌ها را در مسیر رسیدن به تکنولوژی هدایت کنند همچنین توجه به حوزه های رشد پذیر حوزه فناوری اطلاعات وارتباطات و شکل دهی استارتاپ هایی که هم سرمایـه بری فیزیـکی کمتــری دارنــد وهــم فاصله کوتاه تری برای ورود به بازار دارند نیز می تواند به منبعی سریع وموثر برای ایجاد ثروت و اشتغال تبدیل شود.
دست آخر بیان این نکته ضروری است که توجه به سرمایه گذاری دانشی، اقتصاد دانش بنیان ورشد از طریق فناوری مشکل گشاست.

 

/در بازنشر این نوشتار از سی روز آنلاین امانتدار منبع انتشارباشیم/