Menu Close Menu

فَشِنِ شورا

فَشِنِ شورا

یک جک یا کنایه در مورد فوتبال هست که به ادبیات طنزپردازان می توان نوشت: ظریفی گفته که به جای این که بیست و دو نفر را در میدان دنبال یک توپ بدوانید، چند توپ به میدان بیندازید تا بندگان خدا این قدر به پر و پای هم نپیچند. وضع امروزی ثبت نام برای عضویت در شورای شهر هم همین ماجرا را پیش ما گذاشته است و آدم آرزو می کند که کاش مدرسه یا فستیوالی باز می شد و این همه آدم که شمارش از ۱۰۰ در اردبیل بالا رفته است، می رفتند و آن جا در مراسم شرکت می کردند و سه سال آزگار با هم گل می گفتند و گل می شنفتند.

سی روز آنلاین/ محمد زینالی اُناری:

 

یک جک یا کنایه در مورد فوتبال هست که به ادبیات طنزپردازان می توان نوشت: ظریفی گفته که به جای این که بیست و دو نفر را در میدان دنبال یک توپ بدوانید، چند توپ به میدان بیندازید تا بندگان خدا این قدر به پر و پای هم نپیچند. وضع امروزی ثبت نام برای عضویت در شورای شهر هم همین ماجرا را پیش ما گذاشته است و آدم آرزو می کند که کاش مدرسه یا فستیوالی باز می شد و این همه آدم که شمارش از ۱۰۰ در اردبیل بالا رفته است، می رفتند و آن جا در مراسم شرکت می کردند و سه سال آزگار با هم گل می گفتند و گل می شنفتند.

 

دلایل این که اقبال نسبت به ثبت نام در شورا خیلی پرفروغتر از وضع معمول است، چه می تواند باشد؟ هیچ پاسخی قانع کننده تر از این وجود ندارد که مردم اردبیل هنوز تکلیف شان با شورا روشن نیست و نتوانسته اند مفهوم و معنای این موضوع را بفهمند. آیا شورا برای عضویت همه کس و همه ی گروه های موجود است؟ ایا شورا برای نشان دادن رشادت یا ژست های خودنمایانه است؟ آیا شورا برای احساس حضور و وجود افراد است؟ برای همین باید به قصه ی کوتاه دیگری اشاره کنم.

 

کمی اگر تخفیف بدهید، موضوع این است که حدود یک و نیم سال پیش و نه ماه مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی یکی از آشنایان را دیدم که بعد از احوال پرسی کوتاهی گفت: می خواهم بیایم ( ایستیه م گئله م) گفتم خوب تو الان پیش من هستی و در حال راه رفتن با هم حرف می زنیم. گفت نه می خواهم بیایم و باشم. گفتم خوب دیگر سعی کن کارت را از تهران به اردبیل بگیری. بعد با نگاهی عاقل اندر سفیه که تو مقصود مرا یا حرف آدمیزاد را نمی فهمی به من گفت: می خواهم بیایم و ورود کنم به مجلس. بعد من یاد این حرف های آدم بزرگ ها افتادم و به ایشان گفتم عقلت را از دست داده ای؟ او هم شروع کرد به گفتن دلایلش.

 

حال که این همه آدم دلیل برای آمدن دارند، باید به سراغ دلیل های آن ها برویم و ببینیم هر فردی چه دلایلی برای حضور خود ذکر می کند؟ آیا همه درد شهر و شهرنشینی و شهروندی و ساماندهی به اردبیل را دارند؟ اگر چنین است، چرا شیوه حضور خودشان را ساماندهی نمی کنند؟ آیا صد و اندی از مردم شهر که برای عضویت و رقابت آماده می شوند در این خصوص با هم تعامل داشته اند که به وجود همدیگر اعتماد کرده و گوی سبقت یا افتخار خدمت را به او تقدیم کنند؟

 

یا این که میزان اعتماد مردم به هم پایین است و خود می خواهند به عهد شهروندی و نمایندگی مردم وفا کنند. اما در جامعه ای که نمایندگان یا کاندیداها این قدر به هم اعتماد پایینی دارند، چرا انتظار دارند مردم به آن ها اعتماد کنند. در واقع می توان نتیجه گرفت موضوع، به نمایندگی حقوق مردم مربوط نیست و قصه چیز دیگری است. این حضورها و آمدن ها، دلیل مسئولیت پذیری اجتماعی ندارد و بیشتر چنین می نماید که دلایل فردگرایانه و شخصی می باشند.

 

خوب وقتی دلایل اعضایی که خود را لایق نمایندگی مردم می دانند این قدر شخصی است، وضع بدتر می شود. به این می ماند که روزی از کاندیدایی پرسیدم نظرت درباره سروش، ملکیان و روشنفکران و نواندیشی دینی چیست؟ طرفداران کاندیدایی که قرار است برود مجلس و در خصوص حقوق، مقتضیات زندگی، اعتبارات و قوانین فرهنگی و .. تصمیم گیری کند معترض شدند که چرا تفتیش عقاید می کنی؟!! در حالی که تفتیش عقاید چیز دیگری است و نماینده برای نمایندگی مردم باید از اعتقادات سیاسی و فرهنگی خود آن ها را روشن و مطمئن کند. تحت تأثیر این رفتارها است که نمایندگی و حتی شورایی شدن به امری شخصی تبدیل می شود.

 

حال این امور شخصی طبیعی است که به جای این که به دم زدن به سخنرانی های صریح و عقلایی به شعارهای سطحی و تصویرهای زیبا تکیه کنند و فریب و اغوا جای تفاهم و تصریح را بگیرد. افراد زیادی با همین ابزار خودرا به عنوان یار و یاور مردم معرفی کنند و با تکیه با گروه های خودی و دوستان یا هم قبیله ای های زیادشان وارد انتخابات شوند. جدال سیاسی و فرهنگی شهر به آوردگاه قبیله ای و ژست هایی شبیه مراسم عروسی تبدیل شود و به تدریج به جایی برسیم که شورا دیگر به محلی برای میهمانی یا سالن مد و فشن تبدیل شود.

 

این جا بحران "اخلاق"، اعتماد و تعریف مسئله ای به نام شورا و نمایندگی برای مردم وجود دارد و نشان می دهد که در سالهای گذشته، متولیان فرهنگی و اخلاقی جامعه به جای تطهیر و سلامت بخشی به اخلاق، کار دیگری کردند  تا به تدریج ما با وضع رقت بار خودنمایی و قبیله گرایی روبر و شویم. این انتخابات هم تمام خواهد شد و شاید باز هم صدای دعوای همسر عضو شورا یا رواج پیدا کردن آسفالت های بی کیفیت و عناصر تخریب کننده دیگر در شهر باشیم. اما باید به خود بیاییم و فکری برای سامان دادن به امور جمعه کنیم. از چند سیاستمدار و فیلسوف اخلاق دعوت کنیم ما را برای فرهنگ تصمیم گیری و فرهنگ زندگی جمعی و انتخاب نماینده اماده کنند.

اشتراک گذاری
ثبت دیدگـاه
Captcha
دیدگاه های کاربران