Menu Close Menu
بازنشر گفتگوی قدیمی سی روز با یوسف جاوید به مناسب درگذشت زودهنگام این هنرمند

بی‌قرار صحنه‌های عظیم

بی‌قرار صحنه‌های عظیم

یوسف جاوید، هنرمند نام آشنای تئاتر اردبیل دیروز سه شنبه به علت بیماری درگذشت. سی روز گفتگویی قدیمی با زنده یاد جاوید را که در سال 94 انجام داده بود را بازنشر می کند.    

سی روز آنلاین/ توحید سیف :
یوسف جاوید از قدیمی‌های تئاتر و تلویزیون است. آن هم نه تنها تلویزیون و تئاتر استان، بلکه در سطح کشور. از شبکه‌های رسانه ملی تا فتح صحنه‌های جشنواره تئاتر فجر. از سالن شمس عطار اردبیلی تا سریال‌های شبانه شبکه سبلان. جاوید چند سالی با تئاتر فاصله داشت و بیشتر در عرصه تلویزیون فعالیت می‌کرد. اما در این چند سال اخیر دوباره به صورت جدی به تئاتر برگشته تا در سالن‌های تئاتر جاودان شود. چند نمایشنامه خوانی و سپس بازی در یک نمایش در سال 92، کارگردانی «ملالی هست» در سال 93 و حضور موفق با آن در جشنواره «ماه» نشان از عظم جدی جاوید برای فعالیت دوباره در تئاتر داشت. او امسال هم دوباره متنی از «محمدباقر نباتی مقدم» به اسم «تکه‌های دلتنگی» را کارگردانی کرد تا نمایش‌اش بهترین کار جشنواره استانی شود و با هم قطارانش جایزه‌ها را درو کنند. در موسم اجرای عمومی تکه‌های دلتنگی و در حالی که حضورشان در جشنواره تئاتر فجر با این نمایش در هاله‌ای از ابهام بود با یوسف جاوید به گفتگو نشستیم. هرچند بعدها مشخص شد که «تکه‌های دلتنگی» موفق به کسب نظر هیئت بازبین برای حضور در فجر نشده است، اما با شرایط موجود این چیزی از ارزش‌های نمایشی که جایزه‌های کارگردانی اول، بازیگری زن و مرد اول و چند جایزه دیگر را از جشنواره استانی گرفت، کم نمی‌کند. 

 

یوسف جاوید دوباره به تئاتر برگشته است، این بازگشت دوباره، چرا و چگونه اتفاق افتاد؟
خب در این به قول شما بازگشت دوباره دو سال پیش من در نمایشی بازی کردم، هرچند در حالی ک خودم فکر می‌کردم خوب کار کرده‌ام ولی مورد توجه قرار نگرفت، سال پیش هم نمایش «ملالی هست» را کار کردم که با توجه به بازخورد‌ها فکر می‌کنم کار مورد توجه قرار گرفت، که البته در جشنواره منطقه‌ای ماه نسبت به آن کار کم لطفی شد، ولی خب دلسرد نشدم چرا که تماشاگر و خودم از آن کار راضی بودیم، و در ادامه امسال هم نمایش «تکه‌های دلتنگی» را کار کردیم. قبل از این به اصطلاح بازگشت دوباره به تئاتر، تصمیم گرفتم کمی از تلویزیون فاصله بگیرم، به این دلیل که هم خودم دیگر حوصله آن کارها را نداشتم و بعضا پیشنهادها را رد می‌کردم و هم کسالت داشتم مدتی که همه این‌ها باعث دوری من بود تا اینکه با چند نمایشنامه‌خوانی دوباره به دنیای تئاتر برگشتم و در ادامه این کارهایی که اول صحبت‌هایم گفتم را انجام دادم، فکر می‌کردم آن چیزی را که از تئاتر می‌خواستم هنوز به دست نیاورده‌ام و خب با خودم فکر کردم الان که این فرصت هست دوباره شروع کنم و اگر توانایی‌اش را داشتم به چیزهایی که می‌خواهم، برسم. مخصوصن در این بازه زمانی که فرصتی پیش آمده با گروه تئاتر عنوان که اجازه کارهای سنگین این چنینی را می‌دهد. قبلن با گروه‌های مختلفی کار می‌کردم ولی خب این گروه که سه سال پیش شکل گرفت، احساس وظیفه کردم که کارهای مهمی را شروع کنم. بزرگترین عامل هم در این راه بی هیچ اغراقی خداوند بود که خیلی کمکم کرد و دستم را گرفت، اتفاق‌هایی در میان بود که بجز او هیچ کس نمی‌توانست حل کند و وقتی این مشکلات حل می‌شد من فکر می‌کردم که باید کار کنم.

 

 همین کار کردن تاثیر مثبت روحی و روانی هم دارد؟
بله، وقتی مشغول کار هستم مشکلات جسمی و روحی را ندارم، هرچند مشکلات بزرگ دیگری معمولن پیش‌رو هست و برای مثال در همین کار بعد از دو، سه ماه کار هفتاد درصد بازیگران از گروه جدا شدند، یک ماه به جشنواره دوباره شروع به کار کردیم و موفق هم شدیم خدا را شکر، خب این‌ها همه لطف خداست و در سایه خداوند این چند سال را هم کار کرده‌ام.

 

در این شروع دوباره چه هدف‌هایی پیش رو دارید؟ می خواهید تا کجا کار کنید یا چگونه کار کنید؟
دلم می‌خواهد اگر توانایی‌اش را داشته باشم اثرهای بزرگی را که در ادبیات خودمان داریم را کار کنم و در کنار آن‌ها بروم به سراغ اثرهای بزرگ خارجی که خیلی‌ها حتی می‌ترسند به آن‌ها نزدیک شوند، دلم می‌خواهد اینگونه کارها را روی صحنه ببرم. کارهای پرپرسوناژ و بزرگ...

 

انگار به کارهای پر پرسوناژ و عظیم علاقه خاصی دارید؟
اصلن تئاتر یعنی همین، تئاتر برای مردم است و مردم هم در تاریخ همیشه برای هیاهو جمع می‌شدند، و همین هیاهو است که تئاتر را می‌سازد. فکرها و اندیشه‌هایی بعدن اضافه شده ولی در کنار همه‌ آنها دوست دارم نمایش‌های بزرگ و پر پرسوناژی را کار کنم. کارهایی که بار دراماتیک داشته باشند و تماشاگر را درگیر کنند. و به نظرم تئاتر اگر در این راه به جلو برود موفق می‌شود. من این نوع کارها را دوست دارم و اگر امکانش باشد دوست دارم کار کنم. ولی خب مشکلی که وجود دارد این است که از نظر مادی هیچ سودی ندارد و از روی علاقه کار می‌کنیم.

 

در تئاتر حرفه‌ای عوامل نمایش انتظار درآمد مادی هم دارند، شرایط چگونه است؟ الان تئاتر کارکرد مادی دارد؟
نه اصلن کارکرد مادی ندارد، بعضی وقت‌ها در این زمینه به حمایت ادارات و نهادهایی امیدوار می‌شویم ولی در عمل اصلن نمی‌شود نتیجه گرفت، و اگر حمایتی هم باشد بسیار محدود است. در کارهای فاخر هم که لازم است زمینه انجام کار از هر لحاظی آماده شود. اقدامات بزرگ، تبلیغات جدی برای اینگونه نمایش ها لازم است. و خب باید ادارات و نهادها را مجاب کنیم که به ما کمک کنند، باید طوری باشد که آنها به ما نیاز داشته باشند و دنبال ما بیایند و نه اینکه ما به دنبال آنها برویم و از آنها حمایتی بخواهیم. برای مثال به منظور حمایت از همین نمایش «تکه‌های دلتنگی» با اداره‌ای تماس گرفته‌ام و گفته‌اند که رئیس نیست و رفته ماموریت، خب بعد از اجرای این نمایش، دیگر حضور رئیس به چه درد من می‌خورد. آن هم اداره‌ای که کاملن کارشان در این رابطه است. 
در نهایت منظور این که اگر خوب حمایت شویم خوب هم کار می‌کنیم. 

تئاتری‌های امروز چطور؟ آیا آن اصالت، عشق و علاقه قدیمی‌ها را دارند؟ یا امروزی‌ها بیشتر دید مادی دارند؟
در همین تئاتری‌های امروزی هم هستند عده‌ای که مثل تئاتری‌های قدیم از سر علاقه و عشق کار می‌کنند، اما عده‌ای هم با توجه به درآمدی که از معدود گروه‌هایی می‌بینند که آنها هم اسپانسر خوب جذب می‌کنند یا کارهای گیشه‌ای انجام می‌دهند، در کارهای دیگر هم انتظار مالی بیش از حد دارند. در حالی که آن درآمدها به معیارهای خاصی از قبیل روابط یا گیشه‌ای بودن کارها مربوط می‌شود. اما در کارهایی شبیه کار ما هرچند کار اجتماعی است و مردم هم دوست دارند ببینند اما خب حمایت‌ها شاید کمتر است و درنتیجه درآمد هم همینطور.
 در نهایت درمورد این بحث، بله امروزه انتظار عوامل و بازیگران بالاتر رفته است ولی خب بازهم عده‌ای آدم را یاد قدیمی‌های تئاتر می‌اندازند. کسانی که صحنه برایشان خیلی ارزش داشت.


چطور شد که «تکه‌های دلتنگی» را کار کردید؟
حقیقت اینگونه بود که شاید من برای جشنواره استانی کار دیگری را آماده می‌کردم، و چون پارسال برای جشنواره ماه حوزه هنری «ملالی هست» را کار کرده بودیم، تصمیم گرفتیم که امسال هم برای همان جشنواره «تکه‌های دلتنگی» را کار کنیم، اما خب با مشکلاتی که در طول کار اتفاق افتاد نتوانستیم نمایش را برای آن جشنواره برسانیم، مخصوصا در انتخاب بازیگر و به عبارت بهتر در پیدا کردن بازیگر مشکل بزرگی داشتیم، حتی بعد از مدتی تمرین با بازیگرانی، عده‌ای از آنها از گروه جدا شدند، ولی برای کار مصمم بودیم و در نهایت با گروه دیگری از بازیگران تصمیم گرفتم که کار را برای جشنواره استانی ارائه کنم. در یک ماه آخر تا جشنواره استانی سعی کردیم گروه را کامل کنیم و کار را به جشنواره رساندیم.

 

در مورد انتخاب بازیگرها بگویید، آقای طوفان و خانم نظری جایزه‌های اول بازیگری را گرفتند.
البته علاوه بر آن، دو بازیگرمان هم تقدیر گرفتند، و تقدیر و تحسین هیئت داوران از کل گروه بازیگران این نمایش هم اعلام شد. با فرهاد طوفان دوستی قدیمی دارم، و درست در اوج اینکه مشکل بازیگر داشتم برای نمایش با طوفان تماس گرفتم، قرار بود بیاید اردبیل، آمد و متن را خواندیم و کار دیگری هم اینجا داشتند که گفت اگر با آن تداخلی نداشته باشد هستم. متن را دوست داشت، به حرف های من هم اعتماد کرد و کار را شروع کردیم.

 

«تکه‌های دلتنگی» از سوی هیئت داوران جشنواره استانی به جشنواره فجر معرفی شد؟
بله، جشنواره فجر که دوست داشتم قبول شویم. ولی تعداد کارهایی که معرفی شده بودند زیاد بود و قضاوت از روی فیلم باید انجام می‌شد.
 خب احتمال این انتخاب خیلی کم بود. بچه‌های گروه خیلی دوست داشتند فجر را تجربه کنند، من قبلن تجربه کرده‌ام و روی صحنه بزرگترین سالن جشنواره هم اجرا زده‌ام ولی خب حضور در بزرگترین رویداد تئاتری کشور همیشه آرزوی همه تئاتری‌ها است و ما هم همینطور.

 

وضعیت جذب تماشاگر برای این اجرای عمومی چطور بود؟
کمی با مشکل مواجه بودیم، از ادارات جواب چندانی نگرفتیم، سعی کردیم در مرکز شهر بلیط فروشی داشته باشیم و اطلاع رسانی از طریق پوستر و به صورت اینترنتی داشته باشیم. سعی خودمان را کردیم که تماشاگر بیشتری جذب کنیم و خدا را شکر بد نبود. 


دنیای این روزهای خود یوسف جاوید چگونه است؟ با کارتان چند چندید؟
زیاد از وضعیت الانم راضی نیستم، یک سری هدف ها دارم که فکر می‌کنم خیلی از آنها عقب مانده‌ام و همین بی قرارم می‌کند. و می‌ترسم که شاید نتوانتم به آن خواسته‌هایم برسم.

 

/در بازنشر این نوشتار از سی روز آنلاین امانتدار منبع انتشارباشیم/ 

 

اشتراک گذاری
ثبت دیدگـاه
Captcha
دیدگاه های کاربران