Menu Close Menu
یکسال پس از حضور اکبر بهنام جو به عنوان استاندار، راست رادیکال بخصوص یاران احمدی نژاد در استان اردبیل پرچمدار مخالفت با دولت محلی شده است

ایستاده در غبار

ایستاده در غبار

بهنام جو در مسیر عملیاتی کردن برنامه هایش نیازمند یک نهضت فکری یا گفتمان اقتصادی متشکل از کنشگران و اندیشمندان اقتصادی است تا امیدواری‌ها جهت دستیابی به ایده‌های عملگرایانه بیش از پیش مسجل شود البته که این اتاق فکر نه در داخل کابینه محلی بلکه خارج از حلقه مدیران تشکیل یابد چرا که مدیران دولتی عموما در تبیین سیاست های توسعه ای عاجز هستند، در همین راستا استاندار باید نهاد توسعه گرایی و سازندگی را در خارج از نهاد دولت محلی سامان دهد نهادی که می تواند نقش راهبری، سیاستگذار و تصمیم ساز داشته باشد

اشکان شکاری/ سردبیر ضمیمه استانی سازندگی

1. مهندس اکبر بهنام جو بعد از یک دهه دوری از استان در بدترین شرایط اقتصادی و به تعبیری تاریخی به استان بازگشت.

در روزگاری که بخش مهمی از مطالبات مردم و افکار عمومی از راه آهن تا منطقه آزاد تجاری- صنعتی، از پایاب سد خدا آفرین تا چالش واگذاری کشت و صنعت مغان و از همه مهم تر دلسردی بخشی از فعالان سیاسی و اجتماعی حامی دولت بر روی هم انباشته شده و طی سالیان گذشته این مطالبات بی پاسخ مانده بود وی در خیابان امام خمینی و ساختمان استانداری مستقر شد. از همان آغاز بهنام جو در یک فضای پارادوکسیکال و ناهمگن سیاسی به عنوان استاندار اردبیل از سوی وزارت کشور معرفی شد، به تبع آن نیز مطالبات و خواسته‌ها از استاندار دولت دوازدهم از سوی فعالان اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حامیان دولت، ناهمگن و آرمانی‌تر بود؛ انتظاری که از وی در افکار عمومی و اذهان فعالان سیاسی، اجتماعی و کنشگران رسانه‌ای شکل گرفت این بود که نه تنها آسیب‌های اقتصادی، اجتماعی و عقب ماندگی در دولتین نهم و دهم و ضعف های دولت یازدهم محلی بلکه چهار دهه گذشته را در استانی که از فقر و فقدان نهادهای سیاستگذار و تصمیم ساز رنج می‌برد_ برطرف سازد و در یک کلام قطار از ریل خارج شده و در حال واژگون را به ریل برگرداند.

۲.در زمانه ای که حجم توقعات مردم از دولت مرکزی در برطرف کردن مشکلات روز به روز در حال افزایش و به همان اندازه بی پاسخ مانده است، بهنام جو نیز در فاکتور استانی در میانه تدبیر و تنفر، نگرانی و امیدواری ایستاده است، که هرگونه سهل انگاری و بی توجهی به مطالبات مردم یا فعالان حامی دولت می‌تواند وی را از یک قهرمان و منجی به ضد آن تبدیل و تصویر وارونه‌ای در اذهان جلوه سازد.

به عبارتی دیگر، استانی که دچار بحران های توالی اقتصادی و به تبع آن اجتماعی نیز است نیازمند یک مسیر مدبرانه و آینده نگرانه است تا با یک عزم جدی، جذب اعتماد عمومی و با بازکاوی و شناسایی مشکلات و موانع موجود، تصمیمات مهم و سیاستگذارانه ترسیم نماید، اگر چه بهنام جو در مسیر عملیاتی کردن برنامه هایش نیازمند یک نهضت فکری یا گفتمان اقتصادی متشکل از کنشگران و اندیشمندان اقتصادی است تا امیدواری‌ها جهت دستیابی به ایده‌های عملگرایانه بیش از پیش مسجل شود البته که این اتاق فکر نه در داخل کابینه محلی بلکه خارج از حلقه مدیران تشکیل یابد چرا که مدیران دولتی عموما در تبیین سیاست های توسعه ای عاجز هستند، در همین راستا استاندار باید نهاد توسعه گرایی و سازندگی را در خارج از نهاد دولت محلی سامان دهد نهادی که می تواند نقش راهبری، سیاستگذار و تصمیم ساز داشته باشد در امتداد این مسیر سیاست اشتغال 20 هزار نفری اگر توسط کنشگران کسب و کار، فعالان اقتصادی و اتاق فکر اقتصادی و طالبان توسعه در سطح استانی طراحی و اجرا می شد نتایج ملموس تری به همراه می داشت.

 

۳. اکبر بهنام جو نه شبیه خدابخش، تکنوکرات است، نه به مثابه ی نگارنده، بوروکرات، بلکه یک پراگمات است که ایجاد و تکمیل زیر ساخت‌ها، تسریع در صنعتی سازی، مدرن سازی کشاورزی، افزایش حجم سرمایه گذاری و تولید ثروت را مقدم بر توسعه سیاسی و حتی گفتگوهای اجتماعی می‌داند البته که اذعان می‌کند به این حوزه‌ها نیز بی تفاوت نیست. اگرچه بعضی از مدیران میانی و حلقه اول وی تلقی‌شان از مفهوم توسعه متفاوت تر از کنشگران توسعه است؛ به بیانی دیگر بهنام جو بیشتر از اسلاف خود به پروسترویکا یا همان فضای باز اقتصادی تاکید می‌کند ولی متاسفانه فقر مدیران کارآمد میانی در تیم اقتصادی دولت محلی باعث شده که یکی از مهم ترین پراگمات‌ها به تنهایی در مسیر گام بردارد و تلاش برای با نشاط کردن سیمای اقتصادی استان را در دورانی که دولت و ملت در بدترین شرایط اقتصادی به سر می‌برند، پیش ببرد.

۴. بخش مهمی از فعالان سیاسی و اجتماعی حامی دولت به جهت سیاست‌هایی که دولت مرکزی اتخاذ کرده، دلسرد شده‌اند، جبهه پایداری و مدیران سابق دولت احمدی نژاد با اسم رمز نقد به تخریب روی آورده‌اند و به تعبیری اتحاد پوپولیست‌ها و افراطیون در زمانه انفعال جریان حامی دولت مهم‌ترین آفت و مانع در مسیر آقای پراگمات است، از سویی نارضایتی به حق مردم و ملت از وضیعت فعلی اقتصاد معیشتی، عرصه را برای موج سواری افراطیون و پوپولیست‌ها مهیا کرده است و در این میان استراتژی متناقض حامیان دولت و اصلاح طلبان و تقصیر دولت مرکزی و محلی در پدید آمدن شرایط سرخوردگی سیاسی منجر به افول رویکردهای اصلاح طلبانه شده و باعث تسریع فرایند فرسودگی و منازعات درون گروهی جریان اصلاح طلبی شده است و نهاد دولت محلی در غیاب نیروهای سیاسی هم سو، فعال و طیف عظیمی از مدیران ناکارآمد در انزوا،  تحت شدیدترین حملات نیروهای سیاسی راست رادیکال قرار گرفته و این بهترین موقعیت و زمان است که اکبر بهنام جو  اولویت را به نیروهای جوان بدهد و با تزریق بخشی از جوانان دارای اندیشه توسعه‌ای نه صرفا سیاسی به تیم محلی خویش اولا از رشد قارچ گونه نیروهای ناکارآمد در بدنه دولت محلی جلوگیری، ثانیا همگرایی و اتحاد را این بار نه ازطریق نیروهای سیاسی ناکارآمد و مدیران غیر همسو  بلکه از طریق جوانان متخصص، مبدع و با انگیزه شروع و ثالثا به خاطر درکی که این نیروها از مفهوم رسانه بویژه شبکه‌های اجتماعی دارند موثرتر از مدیران فرسوده و بی انگیزه می‌توانند کمک حال دولت باشند.

 

۵. مخربان بهنام جو یا به زعم خودشان منتقدان استاندار در سال های نه چندان دور در دوران وفور درآمدهای نفتی نه تنها در تکمیل و ایجاد زیرساخت‌ها گام‌های اساسی برنداشتند (عدم تکمیل راه آهن اردبیل نمونه بارزی از کم کاری دولت‌های نهم و دهم در استان است)  حتی در اشتغالزایی و افزایش درآمد سرانه مردم و تغییر و تحول سیمای اقتصادی استان عاجز ماندند و امروزه از هر ابزاری نه برای انتقاد بلکه برای تخریب استاندار بهره می‌برند، البته که جریان راست رادیکال و مدیران دولتین نهم و دهم به این پرسش اساسی باید پاسخ دهند در روزگاری که صدای مطالبات توسعه‌ای خود را از استاندار به اوج رسانده‌اند چگونه با اقدامات خویش در دوران حکومت شان وارونگی توسعه را به اردبیل تحمیل کردند.

۶. مجموعه تحولات سیاسی ماه‌های اخیر نشان دهنده اتحاد پوپولیست و راست رادیکال در استان است آنها گام‌های محکمی برای بسط و توسعه "گفتمان سوم تیر" را آغاز کرده‌اند تا در این شرایط نامناسب اقتصادی و سیاسی فرصتی برای همگرایی پیدا کرده و از آن مهمتر این جریان درصدد است در قامت یک منجی وارد میدان شده و در وهله اول با زیر ذره بین قرار دادن اقدامات اقتصادی و سیاسی اکبر بهنام جو و اتخاذ "سیاست و استراتژی ستیز" دل در گرو شکست دولت محلی دارد تا هنگامه انتخابات مجلس شورای اسلامی با ارائه راهکارهای پوپولیستی که جامعه اردبیل با آن بیگانه نیست بخش زیادی از صندلی‌های سبز بهارستان از حوزه انتخابیه استان اردبیل را به چنگ آورده و با اعتماد به نفس و قدرت بیشتری به حذف پراگمات‌ترین استاندار

همت گمارند.

۵. اکبر بهنام جو نه تنها اهل به وجد آوردن، تزریق هیجان‌های کاذب و برانگیختن عواطف و احساسات مردم نیست بلکه از خطابه‌های افکارعمومی پسند و بهره‌مندی ابزاری از احساسات عمومی جهت تضعیف منتقدان و تقویت حامیان پرهیز می‌نماید؛ در همین راستا حتی در مقابل طیف اصولگرایان نه تنها به زبان دشنام، افترا و تهمت و با لحن ستیز سخن نمی‌گوید بلکه با دعوت به وحدت در موضوعات اساسی و توسعه‌ای با آنها هم کلام می‌شود و نه در قامت  استاندار دولت تدبیر بلکه به عنوان یک دلسوز مصلح طالب توسعه وسازندگی  برای تحقق آرمان‌های توسعه‌ای بویژه در بعد اقتصادی می‌جنگد و تعامل در موضوعات اساسی با تمامی افراد و سلایق را برگ برنده خویش می‌داند استاندار تلاش می کند از هرآنچه که در دوران اصلاحات کاشته بود و در دوران مهرورزی پژمرده شد، شکوفا و صیانت کند به همین جهت نیز سعی می کند حداقل در سطح گفتمانی اجماع ایجاد کند چرا صیانت از ساندگی و توسعه الزاماتی هم چون اقناع و اجماع دارد.

۶. اکبر بهنام جو با زنجیره طولانی و فرساینده بحران‌های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و مدیریتی روبه رو است بطوریکه در غبار نفس می‌کشد و نمی‌ایستد؛ در واقع بخش مهمی از منتقدان بهنام جو که می‌توان آنها را مخالفان استاندار نامید با وجود آگاهی از مشکلات و پتانسیل‌ها و علی رغم دستاوردهای قابل قبول وی در دوران معاونت عمرانی دولت اصلاحات در استان، انتقام از اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد (دوران معاونت عمرانی استانداری دولت اصلاحات) را دست مایه حمله به وی قرار داده‌اند تا دولت محلی را ناکارآمد، ضربه پذیر، ضعیف و فاقد دستاوردهای روشن معرفی کنند در این میان تلاش و ترغیب افراطیون از یکدیگر برای حذف بهنام جو فقط به نفع اصولگرایان یا  به ضرر اصلاح طلبان نیست بلکه کمک به پرتگاه فرستادن قطار سازندگی فراتر از جاده ی "سرچم" است که این نه یک ادعا بلکه یک واقعیت است اگرچه بعضی از مخاطبان این یادداشت نگارنده را متهم به قدیس سازی از استاندار بکنند حاشا که چنین نیست بلکه تبیین روند بازگشت استان به عصر سازندگی است.

استاندار برای بازگشت مقتدرانه به عرصه سازندگی در وهله اول ترمیم و کارآمدتر کردن کابینه‌اش را تسریع نماید، حامیان دولت را متحدتر و منسجم‌تر کند، نیروی‌های جوان هم سو را دست کم نگیرد و در مقابل افراطی‌ها و راست رادیکال بیشتر از این در جایگاه بازخواست و تفتیش قرار نگیرد.

 

/در بازنشر این نوشتار از سی روز آنلاین امانتدار منبع انتشارباشیم/ 

 

اشتراک گذاری
ثبت دیدگـاه
Captcha
دیدگاه های کاربران