Menu Close Menu
چرا مدافع بودن سخت است؟

ساکنان همیشه مظنون محوطه جریمه!

ساکنان همیشه مظنون محوطه جریمه!

 مدافع بودن سخت است .خیلی سخت. آنقدر سخت که شاید اگر  یحیی گل محمدی، سهراب بختیاری زاده ، پژمانمنتظری و دیگران در هر جناحی بازی می کردند خیلی بیشتر از این،قدر دیده و بر صدر نشسته بودند.

حمید رستمی/ سی روز آنلاین:

۱-بازی کردن در پست مدافع، در ورزشی به اسم فوتبال که تمام افتخارات اش نصیب گل زن ها می شود به هیچ عنوان دلچسب نیست. اصولا  مدافع بودن سخت است.

خیلی سخت.  نه از تشخص و یگانگی دروازه‌بان و اختیارات ویژه اش برخوردار هستی و نه از مواهب فرماندهی. جوری که بایستی وسط میدان و چون ژنرالی پر رمز و راز منتظر ثانیه ها باشی و با هر استپ و پاس تو دری موقعیت گل خلق کنی و با یک حرکت بدن و رقص با توپ، دل خلق الله را بربایی و میلیون‌ها نفر را عاشق و شیدای خود کنی تا شب و روز قربان صدقه ات بروند.

مدافع بودن سخت است خیلی سخت. اگر کارَت را درست انجام دهی نهایتاً انجام وظیفه کرده ای ولی اگر فقط یکبار سوتی بدهی و مرتکب اشتباه شده و گلی به دروازه خودی بزنی یا پنالتی بدهی و یا حتی کمی در یارگیری و دفع توپ سهل انگاری کنی دنیایت می‌شود آخرت یزید! تمام آن کتک خوردن ها و تکل زدن ها و سر و صورت جلوی توپ گذاشتن ها و جان به کف گرفتنها دود می‌شود می‌رود هوا و به طرفه العینی حافظه ملت خالی می شود از ۹۰ دقیقه رشادت و تعقیب سایه گون فوروارد رقیب!

همه به چشم یک جانی بازنده و خائن به تو می‌نگرند و اگر عاقبتی همچون “اسکوبارِ “کلمبیایی و سوراخ سوراخ شدن نصیب ات نشد باید خدایت را شکر بکنی اساسی! در نتیجه مدافع بودن سخت است. خیلی سخت! سخت است که گلزنی و تاج گذاری و به پرواز درآمدن فوروارد ها را به تماشا بنشینی و دم نزنی. قراردادهای میلیاردی شان را ببینی و جیک نزنی یا افسانه شدن یک شبه گلرهای متوسط را.

 

 ۲- روزی که محمدپنجعلی در بازی تیم ملی ایران و الجزایر در سال ۱۹۹۱ - برای تعیین قهرمان آسیا و آفریقا- در ورزشگاه آزادی از فوتبال ملی خداحافظی کرد کسی در ماندگار شدنش شک نداشت.

"محمد پنجعلی" چنان با آرامش و متانت در خط دفاعی تیم ملی و پرسپولیس جای گرفته بود که تصور کسی غیر از او اصلا آسان نبود. کسی که با قدی به مراتب کوتاه تر از سایر مدافعین بیشتر به سبب هوش و ذکاوت و بازی خوانی اش دست فورواردهای رقیب را می خواند و به این راحتی تسلیم نمی شد.  او که یکی از ۱۴ بازیکن مستعفی تیم ملی بود در شروع مربیگری علی پروین به اردوی تیم ملی برگشت و به عنوان کاپیتان تیم ملی، جام قهرمانی بازی های آسیایی پکن را بالای سر برد.

۳- پنجعلی که از تیم ملی خداحافظی کرد هر چند تیم ملی از یک بازیکن بزرگ و با تجربه محروم شد ولی سر جانشینی اش بحث چندانی بین کارشناسان و علاقمندان فوتبال در نگرفت و همه متفق القول بر روی  نادر محمدخانی  نظر داشتند که در بازی‌های آسیایی پکن ذخیره بود ولی بدلیل حضورش در اردوی تیم ملی خیلی راحت در ترکیب تیم جا افتاد. این موفقیت کمی نبود ولی قطعا بزرگترین خوش شانسی زندگیش زمانی به او رو کرد که بعد از سالها دوری از تیم ملی قبل از جام جهانی ۹۸ توسط  تومیسلاو ایویچ به اردو فراخوانده شد و آنقدر بخت یارش بود که هر سه بازی جام جهانی را فیکس باشد. او که در زمان مربی‌گری  محمد مایلی‌کهن مورد غضب قرار گرفته و از تیم ملی دور مانده بود بعد از جام جهانی هم به عنوان کاپیتان، عازم بازی های آسیایی تایلند شد و با قهرمانی و کسب مدال طلا به کار خود پایان داد.

۴- در دوره مربیگری مایلی کهن در تیم ملی برخی افراد علی رغم شایستگی های بسیار، بدون هیچ دلیل خاصی محروم از حضور در تیم ملی بودند. یکی از این بازیکنان  مهدی پاشازاده مدافع جوان و بلند قد باشگاه استقلال تهران بود که فقط عامل لجاجت را می توانستیم برای دعوت نشدنش پیدا کنیم. اینکه استاد اسدی فیکس تیم ملی باشد و پاشازاده و  نادر محمدخانی اصلا در فهرست دعوت قرار نگیرند فقط از فردی چون  محمد مایلی کهن بر می آمد . از روزی که  والدیر ویرا و  بیژن ذوالفقارنسب سکان هدایت تیم ملی را به دست گرفتند تا این تیم در جستجوی آخرین بارقه های امید صعود به جام جهانی به مصاف تیم پرقدرت استرالیا برود “پاشازادهء”آماده به اردو دعوت شد و در دو بازی رفت و برگشت با استرالیا در قلب دفاع چنان خوش درخشید که به تیم منتخب جهان هم دعوت شد و فیکس هم بازی کرد. هر چند که این انتخاب بعدها محل بحث های فراوان در حاشیه ورزش و سیاست ایران گردید.

او که محصول تیم‌های پایه باشگاه استقلال بود پنج شش سالی می شد که در قلب خط دفاعی آبی‌پوشان بازی می کرد و علیرغم ضعف کلی تیم در آن برهه همواره نمایشی کم نقص از خود به جای می‌گذاشت و اگر کمی خوش شانس بود گل سه امتیازی سالمش در دربی سال ۷۴ به اشتباه توسط داور سوری مردود اعلام نمی‌شد.

او که سالها قبل به همراه  کریم باقری زوج خط دفاعی تیم ملی امید را تشکیل داده بود بعد از درخشش در بازی با استرالیا به جام جهانی رفت و در هر سه بازی روند رو به رشد و موفقیت آمیز خود را حفظ کرد تا با یک قرارداد خوب به باشگاه بزرگ  بایرلورکوزن آلمان بپیوندد باشگاهی که در آن برهه به همراه  بایرن مونیخ پر افتخار، دو باشگاه آماده و پرقدرت ژرمن‌ها بود‌‌ند. اوضاع در چند ماهه اول در بوندسلیگا و جام باشگاه های اروپا چنان بر وفق مراد بود که کسی باور نمی‌کرد این مدافع مستحکم پسر آقا "خسرو" باشد که چند سال پیش تفنگ قدیمی و اسب کهرش را در یک روستای کوچک از توابع  شهرستان گرمی در  استان اردبیل به قوم و خویش هایش بخشید و بار و بندیل اش را بست و راهی پایتخت شد تا بخت خویش را نه در دره ها و کوهها و دشت‌های مغان که در دود و دم و شلوغی تهران بجوید. همه چیز به خوبی و خوشی در جریان بود که یک مصدومیت وحشتناک در تمرین و برخورد با "امرسون" بازیکن بزرگ برزیلی سراغش آمد و پرونده افتخارات پاشازاده را بست تا چند ماه بعد با بازیابی سلامتش به میدان برگردد ولی دیگر آن مدافع آماده قبلی نبود و صرفا نشانه‌های سایه واری از آن مدافع مستحکم را می توانستی در ساقهایش پیدا کنی!

۵- در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد استحکام خط دفاعی آبی های تهران مدیون حضور جوانکی سیبیلو به اسم  رضا حسن زاده بود. او که در ترکیب تیم ملی قهرمان بازی های آسیایی پکن حضوری کامل داشت در دوران حضور  علی پروین پای ثابت اردوهای تیم ملی بود و گل زیبایش به تیم ملی ژاپن در سال ۹۳ هنوز هم در یادهاست. اما رکورد بزرگ حسن زاده در رده باشگاهی بود و او تجربه حضور در سه فینال جام باشگاههای آسیا را با تیم  استقلال تهران در پرونده داشت که یکی از آنها منجر به قهرمانی آبی‌ها شد و یکی از دو گل آبی پوشان به باشگاه  لیائونینگ چین را همین مدافع جنگنده به ثمر رساند. البته این زمانی بود که هنوز گلزنی مدافعان رایج نبود و بعد از ظهور مدافعی گلزن به اسم  مهدی هاشمی نسب بود که مدافعان بلند قد به برگ برنده ایی در ضربات ایستگاهی تبدیل شدند.

۶- مدافع بودن سخت است .خیلی سخت. آنقدر سخت که شاید اگر  یحیی گل محمدی، سهراب بختیاری زاده ، پژمانمنتظری و دیگران در هر جناحی بازی می کردند خیلی بیشتر از این،قدر دیده و بر صدر نشسته بودند.

اشتراک گذاری
ثبت دیدگـاه
Captcha
دیدگاه های کاربران