Menu Close Menu
چرا شهر انسان محور برای توسعه اردبیل مهم است؟

شهر انسان محور زیربنایی‌ترین برنامه شهردار لطف‌اللهیان

شهر انسان محور زیربنایی‌ترین برنامه شهردار لطف‌اللهیان

اردبیل روزهای خوش خود را می‌گذراند، دو سال پیش، پس از اینکه دکترخدابخش گفتار توسعه و گفتار سرمایه‌گذاری را در اردبیل نهادینه کرد این بار شهردار لطف اللهیان گفتار شهر انسان محور را در اردبیل مطرح کرد. شهردار لطف‌اللهیان در واقع بر مهمترین و اساسی‌ترین مسئله اردبیل دست گذاشت.

  سی روز آنلاین/حسین بشیری گیوی:

اردبیل روزهای خوش خود را می‌گذراند، دو سال پیش، پس از اینکه دکترخدابخش گفتار توسعه و گفتار سرمایه‌گذاری را در اردبیل نهادینه کرد این بار شهردار لطف اللهیان گفتار شهر انسان محور را در اردبیل مطرح کرد. شهردار لطف‌اللهیان در واقع بر مهمترین و اساسی‌ترین مسئله اردبیل دست گذاشت. اردبیل سال‌هاست که از روحیه ایلی رنج می‌برد و ثمره این روحیه ایلی، خشونت، نزاع خیابانی، حاشیه نشینی، حاشیه‌ای زندگی کردن در متن شهر و بسیاری دیگر از آسیب‌های اجتماعی است. اگر شهردار لطف‌اللهیان فقط این برنامه را به سرانجام برساند در تاریخ اردبیل از شهرداران ماندگار خواهد بود. شهر انسان محور شهر شهروندمدار است شهری است که از حقوق شهروندی و تکالیف شهروندی برخوردار است. در شهر انسان محور کنش شهروندی مطرح می‌شود. کنش شهروندی در برگیرنده مشارکت همه جانبه از فرایند تصمیم‌گیری تا عملیاتی نمودن کلیه امور شهری است در طی این پروسه شهروندان با یک کنش سالم و بدون هرگونه تحریف عمل می‌نمایند. به عنوان مثال در پرداخت مالیات، پرداخت عوارض شهری تا حقوق فردی و اجتماعی که مطالبه می‌کند به یک گونه عمل می‌کند. یا اینکه در حقوق فردی و اجتماعی تاکید دارد ولی در پرداخت عوارض و مالیات به گونه دیگر عمل می‌نماید.

کنش شهروندی به دنبال عمل آگاهانه و مشارکت جو شهروندان است. امروزه کنش شهروندی هم به عنوان هدف و هم معیار و میزان کیفیت زیستی-اجتماعی جوامع می‌باشد. کنش شهروندی به منزله اعمال حقوق سیاسی، اجتماعی و مدنی از طریق تجارب مشارکتی در سطوح مختلف می‌باشد. کنش شهروندی همان مقدار که با موسسات اجتماعی و سیاسی موجود درگیر است، در بازتولید خواست­ها و نیازهای عمومی در تعاملات زندگی روزمره نیز اشتغال دارد. کنش شهروندی کنش مشارکت­جوست که سرنوشت حیات شهر و محیطی که در آن زندگی می­کند، برای او در سلسله مراتب ارزشی، جایگاه والایی داشته و تلاش می­کند تا با کنش فضاهای شهری و مکان زیستی را به فضای انسانی، مسالمت آمیز و رقابتی تبدیل کند. بیشتر مکاتب به یکسان احساس می‌کنند که می‌توانند از زبان شهروندی برای حمایت از سیاست‌های مدنظر بهره گیرند. این بدان دلیل است که کنش شهروندی هر دو عنصر فردگرایانه و جمع گرایانه را در خود دارد. راست‌گراها بدین دلیل کنش شهروندی را ارزشمند می‌دانند که با اعطای حقوق فضای لازم را به فرد می‌دهد که فارغ از هرگونه دخالت منافع خود را دنبال نماید. همچنین حقوق در شکل سیاسی‌شان فرد را قادر می‌سازند که دستی در شکل دادن به نهادهای عمومی داشته باشد. بنابراین کنش شهروندی به عنوان یک ایده ذاتاً ارتباطی نیز از جذابیت زیادی برخوردار است چرا که متخصص همکاری میان افراد برای اداره زندگی‌شان می‌باشد. در حقیقت مفهوم «شهروندی خصوصی» حاوی یک تضاد است، بدان معنا که این مفهوم علاوه بر حقوق، در بردارنده وظایف و تعهدات نیز می‌باشد. همه جوامع سیاسی با هر مرام سیاسی باید تقاضاهایی از شهروندان داشته باشد.

کنش شهروندی برای فردگرایان، اجتماع‌گرایان و حتی طرفداران محیط زیست، طرفداران میراث فرهنگی و برای تمام نهادها از جذابیت بالایی برخوردار است. زیرا همه آنها بر مسوولیت‌هایی که باید برای پایداری جوامع سیاسی و محیط طبیعی‌مان بپذیریم، تأکید می‌کنند و معتقدند که تنها در این بستر اجتماعی است که روابط انسانی پایدار بوده و بنابراین حقوق قابل تحقق هستند. کنش شهروندی ایده‌ای قوی است. کنش شهروندی شرافت فرد را به رسمیت می‌شناسد اما در همان حال، بستر اجتماعی را که فرد در آن عمل می‌کند نیز مورد تأیید قرار می‌دهد. کنش شهروندی هویتی پویاست. شهروندان به عنوان کارگزاران خلاق همواره راه‌های جدید برای بیان شهروندی‌شان می‌یابند و برای شکل دادن به نیازها و آرزوهای در حال تغییر شهروند و جامعه، به حقوق، وظایف و نهادهای جدید نیازمند خواهد بود. شهروند پویا، شهروندی است که از حقیقت و مسوولیت‌های اجتماعی خود آگاه باشد و در نظام اجتماعی با مشارکت آگاهانه نقش فعال خود را در جامعه ایفا کند و بر این اساس مدیریت شهروندمدار روز به روز پویاتر می‌شود. کنش شهروندی باعث می‌شود شهروند به حقوق دیگران اهمیت دهد و نظم اجتماعی را بر سود و منفعت شخصی ترجیح دهد. شهروند در هر مرام و مسلکی سیاسی باشد پویایی و مبتکر بودن را ارج می‌نهد و مشارکت آگاهانه را از ملزومات یک اجتماع و جامعه می‌داند. کنش شهروندی ایجاب می‌کند که شهروند آداب و رسوم و سنت‌ها و محیط زیست و میراث فرهنگی را مهم بداند و در حفظ و نگهداری آن نقش فعالی را ایفا کند.

شهروندی یکی از مفاهیمی است که امروزه به یکی از مهمترین و پرکاربردترین موضوعات مدیران شهری و سیاستمدارن و صاحب‌نظران تبدیل شده است. در واقع شهروندی به مثابه هویت مدرن و جدیدی است که به موازات مدرن شدن جامعه و فرهنگ و سیاست ظاهر می‌شود. ماهیت جامعه شناختی هر نوع هویت شهروندی در توازن عادلانه، منصفانه و قانونمند میان: دارابودن حقوق مدنی (مانند آزادی‌های بیان و اندیشه؛ حق  انتخاب سبک زندگی؛ حق برخورداری از مالکیت شخصی)، ایفای وظایف اجتماعی سیاسی (لزوم مشارکت و شراکت در زندگی جمعی)، انجام مسئولیت‌ها و تعهدات اخلاقی(حس همدردی؛ نوع دوستی؛ ایثار) و برخورداری از امتیازات اجتماعی (بهره بردن از ثروت جامعه؛ استفاده برابر از فرصت‌های اجتماعی؛ شانس مصرف منابع خداداد) است. بر اساس این هویت مدرن (شهروندی) تمامی افراد عضو یک دولت ملت و نیز اعضای یک جامعه می‌توانند و باید بدون در نظر گرفته شدن تعلقات فرهنگی، طبقاتی، قومی، نژادی و مذهبی‌شان به حکم قانون و حمایت سیاست شهروند تلقی شوند. هر گونه خدشه و انحراف در این هویت می‌تواند به ناشهروند شدن برخی افراد و گروه‌های اجتماعی (مانند مهاجران، اقلیت‌های فرهنگی، تهیدستان، پناهندگان، آوارگان و...) منجر شود. هم شهروندی و هم ناشهروندی، پیامد تحولات اجتماعی فرهنگی است که در رویکرد نظام‌های اجتماعی معاصر نسبت به ارتقای عضویت افراد جامعه رخ داده است؛ و هم محصول تغییرات حقوقی سیاسی است که در رژیم های سیاسی کنونی برای تقویت مشارکت شهروندان دولت ملت‌ها در سرنوشت جمعی‌شان اتفاق افتاده است.

در رابطه دوسویه شهروند- (شهر) جامعه آن چه که وظایف شهروندی تلقی می‌گردد، جزو حقوق جامعه محسوب می‌شود و برعکس. یعنی آن چه که جزو حقوق شهروندی تلقی می‌گردد تأمین آن در زمره وظایف جامعه قلمداد می‌شود. بر این اساس پیکان‌ها در شکل رابطه دوسویه حقوق – وظایف/ شهروندی – جامعه را نشان می‌دهند که این رابطه‌ها به صورت زیر است.

شهروندی و اقتصاد (در این رابطه دو عنصر برجسته قابل ذکر است. اول، بخش اقتصادی متکفل تأمین کالاها و خدمات مورد نیاز شهروندان است. دوم، شهروندان موظف به پرداخت مالیات‌های قانونی برای تأمین بخشی از منابع سرمایه‌ای جهت تولید کالاها و عرضه خدمات مورد نیاز جامعه هستند.)

شهروندی و سیاست (در این جا نیز می‌توان دو عنصر قوی را ملاحظه کرد. نظام سیاسی و نهادهای سیاسی وظیفه فراهم کردن ترتیبات نهادی لازم برای تحقق شهروندی، یا به عبارت دقیق‌تر شهروند سازی را دارند. در عوض وظیفه شهروندی مشارکت همه جانبه در زندگی اجتماعی سیاسی است.)

شهروندی و حقوق (نهادهای حقوقی وظیفه قانونمند کردن و وضع قوانین مربوط به حقوق و وظایف شهروندی را به عهده دارند. به نوبه خود شهروندان مکلف به اطاعت از حقوق و قوانین رسمیت یافته هستند.)

شهروندی و فرهنگ (نهادهای فرهنگی متکفل ارائه آموزش‌های متناسب با فرهنگ شهری و شهروندی هستند. شهروندان نیز می‌باید در باز تولید الگوهای فرهنگی شهروندی (ارزش‌ها، هنجارها، اخلاقیات) مشارکت داشته باشند.)

در پرتو آن چه که گفته شد مشخص می‌شود که محوریت شهروندی یعنی حق - وظیفه  شهروندی توامان در خدمت شهروندسازی هستند. این امر بویژه از منظر نسبت میان شهروندی و جامعه شهری دارای اهمیت است.

تداوم فرهنگ ایلی در اردبیل باعث به تأخیر افتادن تلقیّات جمعی از منافع و اهداف ملی شده و فرهنگ حذف و بی‏اعتمادی و عدم توانایی در ایجاد ارتباطات استدلالی را رواج داده است. زندگی جدید خروج از حد غریزه و ورود به پیوندهای استدلالی است و معضل امنیت را خیلی سریع حل می‏کند. زندگی ایلی و عشیره‏ای بواسطه ساختاری که با آن پیوند دارد در حد حفظ امنیت و وضع موجود باقی می‏ماند. عناصر بنیادین جامعه اردبیل به خاطر ناموزونی درونی خود از یک سو و ترکیب ناهمگون و غیر سیستمی از سوی دیگر، موجب شکل گیری نوعی از نظام اجتماعی شده است که زمینه‌ساز ناسازگاری، تنش، کج رفتاری و بالاخره مسایل و معضلات اجتماعی گوناگون شده است. و این ناسازگاری و ناموزونی در شهرهای نوپا و کوچک به مراتب بیشتر از شهرهای بزرگ و دیرین است. در هر روی با برنامه انسان محور شهردار لطف‌اللهیان این روحیه ایلی و عشیره‌ای به حداقل میزان خود تقلیل می‌یابد و شاهد شهر شهروند مدار و شهر انسان محور خواهیم بود.

اشتراک گذاری
ثبت دیدگـاه
Captcha
دیدگاه های کاربران